ده بعلاوه یک فرمان - چک لیست برای اجاره خانه در سیدنی

این چک لیست رو اماده کرده ام تا قبل از همه چیز خودم حواسم باشد وقتی می خواهم خانه اجاره کنم. شاید برای شما نیز این تجربه ها فایده ای داشته باشد. لطفاً اگر موراد دیگری در نظر دارید اعلام کنید. مشکلی نیست این ده فرمان، دوارده فرمان هم می تونه بشه.

1. اول تصمیم بگیرید چه جور جایی می خواهید اجاره کنید؟ خانه ، آپارتمان کم طبقه و یا اپارتمان بلند مرتبه. راستش اینجا مردمش بیشتر دوست دارند توی خونه های ویلایی زندگی کنند. اگر بشه با مشکلاتش کنار اومد خوبه، از جمله مشکلاتش حشرات (خصوصاً عنکبوت، مگس و پشه)،جک و جونور (مارمولک و مار؟؟) و نمناک بودن، نداشتن آسانسور برای ساختمان های زیر سه طبقه و مشکلات امنیتی! رو می شه نام برد. ، به نظر من یکی دو سالی آدم اینجا باشه و با مدل زندگی اینها بیشتر آشنا بشه شاید همون رو انتخاب کنه. ما که به خاطر همه این مسائل و علاقه به داشتن دید خوب از پنجره، آپارتمان های بلند مرتبه رو ترجیح می دهیم. 

2. انتخاب Suburb قدم بعدی است. این قسمت کار واقعا سخته و یک جور Trade-Off هستش بین پولی که می خواهید بدهید و چیزی که می خواهید بدست بیاورید. مناطقی که ارزان تر هستند، یک جورایی آمار جرم و جنایتشون هم بالاتره، هر روز شما یک خبر بد از Black town تو روزنامه می تونید بخونید. Paramatta رو هم تعریف نمی کنند، ایرانیهای قدیمی تر بیشتر آنجا هستند. به نظر من برای کسی که تازه وارده سخته این کار، ما که خوشبختانه بدلیل اینکه دوستان از قبل Hornsby و Waitara رو انتخاب کرده بودند، اینجا ماندگار شدیم. جای خوبی است چه از نظر آرامش چه از نظر امکانات و مرکز خرید و چه از نظر مردمی که توش زندگی می کنند. کلاس های آموزش زبان بزرگسالان (AMES) هم همینجاست. فقط دوری از شهر مشکلش است که 45 دقیقه با قطار راهه. در ضمن اگر آپارتمان های بلند مرتبه را در گزینه 1 انتخاب کرده اید این Suburb یکی از انتخاب های مناسب محسوب می شود.

3. نزدیکی به ایستگاه قطار یکی دیگر از پارامترهایی است که باید در نظر داشته باشید. Suburb هایی که دسترسی به قطار ندارند و باید از اتوبوس استفاده کنید کرایه های پایین تری دارند. همچنین  دسترسی به ایستگاه های اصلی تر بهتر است. مثلاً ایستگاه Waitara فقط به مسیر North sore line دسترسی دارد ولی ایستگاه Hornsby به قطاری که از سمت غرب سیدنی به شهر می رود هم دسترسی دارد. همچنین یک سری قطارهای اکسپرس هستند که فقط در بعضی از ایستگاه ها توقف می کنند. Suburb اون بعضی از ایستگاه ها رو برای زندگی انتخاب کنید بهتر است.

4. دوری از مسیر قطار و بزرگراه هم اهمیت دارد. در بعضی از مسیر ها، قطار باری هم رد می شود که واقعا صدای وحشتناکی دارد. اگر چه عادت می کنید، ولی چه کاریست، یک جای آروم بگیرید که لذت زندگی را ببرید. به حرف بنگاهیه اعتماد نکنید اگر گفت: نه اینجا کسی تا حالا شکایت نکرده از سر و صدای قطار! 

5. جایی بگیرید که کرایه مناسبی داشته باشه که اگه چند وقت دیگه صاحبخونه خواست کرایه رو ببره بالا مجبور نباشید جابجا شوید. همچنین اینجا کرایه هاش هفته ای است برایتان شاید هفته ای 400 دلار با 450 دلار خیلی متفاوت به نظر نرسد ولی وقتی ماهی تقریبا 220 دلار بالاتر می دهید، میشه سالی 2600 دلار. 

6. آپارتمان هایی که Manager داشته باشند با حساب و کتاب ترند.به دوستان و آشنایان بسپرید که اگر ساختمانشان Manager دارد بسپرند اگر جایی خالی شده باشه بروید ببینید. اینطوری هم به اعتبار معرفی که دارید کمتر مشکل عدم وجود سابقه و مدارک شناسایی برمی خورید و هم معمولا قیمت مناسب تری می توانید پیدا کنید. اگر کسی را ندارید، باز خودتان هم یک سر به ساختمان هایی که دوست دارید بزنید و سراغ Manager ساختمان را بگیرید بهتر است. اینجور ساختمان ها معمولا نیازی نمی بینند در سایت آگهی کنند با معرفی به راحتی اجاره می دهند. 

7.سوسک! موقع بازدید سوسک را هم چک کنید. کافیست کابینت های آشپزخانه را باز کنید و ببینید توی گوشه ها تخم های ریز سیاه رنگ سوسک ها را مشاهده می کنید یا نه. دور و بر فر و ماشین ظرفشویی را هم ببینید. معمولا جای گرم هستند. این را بعد از دو بار تجربه کردن می گویم. ما عمل نکردیم، ولی این چک لیست را می نویسم تا شما عمل کنید. شاید بهتر باشد کلا شرط کنید که قبل از اسباب کشی سمپاشی بکنند. در این حالت هم بهتر است اول تمیز کاریهایتان را بکنید بعد سمپاشی بشود، چون تا دو هفته بعد از سمپاشی نباید تمیز کنید تا اثر سم از بین نرود.

8. تلفن. مطمئن شوید که نفر قبلی که اونجا ساکن بوده تلفن داشته و اون شماره رو صاحبخونه یا بنگاه داره. اینجا وقتی خط تلفن قبلی از اپراتور دیگه ای باشه اولا به جای 60 دلار باید 300 دلار بدهید تا تلفن وصل شود چون نیاز به حضور تکنسین هست و هم ممکنه مثل قضیه ما، کلی گیج بزنند تا بعد یک ماه بفهمند که تکنسین باید بفرستند. این رو با صاحبخونه طی کنید که اگر نیاز به 300 دلار باشه فقط 60 دلارش پای شما باشه. اگر اینترنت کابلی در ساختمان باشد می توانید بی خیال خط تلفن شوید و خط تلفن روی اینترنت (VOIP) بگیرید.

9.مدت قرارداد. اگر احساس می کنید کرایه به نسبت جاهای دیگر خوبه قرارداد را یک ساله ببندید. هزینه های جابجایی خیلی بالاست. دردسرش زیاده و به زیر یک سال نمی ارزه. اینطوری در خصوص افزایش کرایه هم ایمن می شوید.

10. امکانات امنیتی ساختمان را در نظر داشته باشید. داشتن دوربین خصوصا در پارکینگ مهم است، اینجا هم شیشه ماشین را ممکن است بشکنند تا ضبط را ببرند، تعجب نکنید. امکانات رفاهی مثل gym و استخر هم تفاوت هایی است که در مقایسه باید مد نظر قرار بدهید.

11. داشتن گاز یک مزیت بزرگ محسوب می شود. اگر اجاق برقی باشد مصرف برق بالا که عمدتا در زمان پیک است خواهید داشت و صورتحساب برق تان بسیار بالا خواهد بود. عدد و رقم خیلی نمی شه داد ولی فکر می کنم ماهی 50 تا 100 دلار تفاوت داشته باشد. (در ساعات پیک کیلو واتی 25سنت حساب کنید)  

کریسمس در بهار

داره شش ماه می شه که ما سیدنی هستیم. انصافاً هوای اینجا خیلی عالیه. عملاً شما هیچ وقت از هوای اینجا خسته نمی شوید. دو روز گرم میشه، بعد دو سه روز نیمه ابری و خنک می شه، تو زمستونش هم خیلی سرد نمی شد، یک دو روز که سرد می شد، بعدش یکی دو روز آفتابی می شد. بعضی وقت ها این تغییر حالت ها در یک روز اتفاق می افته، جمعه ظهر هوا گرم بود، عصری یک باران درست و حسابی زد، این عکس ها هم نتیجه اون بارونه. البته حواستان باشد که الان اینجا وسط بهاره، اواسط اردیبهشت!! آخر هفته ها دوچرخه سواری واقعا لذت بخش است. 

هنوز یک ماه و نیم مونده به آخر سال، حال و هوای کریسمس در مراکز خرید شدیداً جریان داره. درخت های تزیین شده کریسمس همه جا هستند. بابانوئل هم شنبه آمده بود مرکز خرید وست فیلد Hornsby. البته بابا نوئلش پولکی بود، نفری 16 دلار می گرفت تا باهاشون عکس بگیره. دستیارهاش هم بادکنک ها را به اشکال مختلف در می آوردند و مجانی به بچه ها می دادند. 

یک سرویس جالب از پست استرالیا


یک جایی می خوندم که ایرانیها خیلی کمتر از متوسط جهانی نامه می فرستند و خیلی بیشتر از متوسط جهانی تلفن صحبت می کنند، شاید دلیلش این باشه که پست ایران سرویس مناسب ارائه نمی دهد و پست خصوصی هم جا نیفتاده و فقط برای ارسال به ممالک دیگر شرکتهایی مثل DHL فعال شده و بدلیل کیفیت سرویس و علیرغم قیمت بالایشان، حسابی مورد اعتماد ملت هستند.اینجا استفاده از پست خصوصاً توسط بانک ها و موسسات به شدت جریان دارد و دلیل آن را هم می توان قابل اعتماد بودن سرویس پست استرالیا دانست. 

سرویسی که برای من خیلی جالب بود فقط دیر فهمیدم و اگر می دانستم حتما استفاده می کردم سرویس Mail Redirect است. شما وقتی جابجا می شوید باید همه جاهایی که ممکن است برای شما نامه بفرستند تماس بگیرید و آدرس تان را عوض کنید. حالا اگر یک جایی یادتان رفته باشد آدرس عوض کنید چه اتفاقی می افتد؟ اگر کسی که جای قبلی شما می نشیند لطف کند و روی نامه بنویسد که آدرس عوض شده، برگردانید به فرستنده، و بیندازد توی صندوق پست، نامه تان به فرستنده بر می گردد و گرنه ممکن است نامه های شما را همینطوری بیندازد یک گوشه ای باران بخورند و یا حتی سو استفاده هایی ممکن است اتفاق بیفتد.

حالا سرویس Mail Redirect پست استرالیا اینجا بدرد می خورد، شما یک پولی می دهید و برای مدت خاصی با پست قرارداد می بندید که اگر نامه ای به این آدرس و به این اسامی آمد،به این آدرس جدید بفرستد. آدرس جدیدتان می تواند خارج از کشور هم باشد که البته تعرفه هایش فرق می کند. در کنار این قضیه پست می تواند آدرس شما را در موسساتی که برایش شناسایی شده است بصورت رایگان تغییر دهد و عملاً علاوه بر صرفه جویی در زمان شما به نفع خودش هم کار می کند، یعنی تعداد نامه هایی که قراره به آدرس قبلی فرستاده بشه و لازم باشه تشخیص داده بشه و به آدرس جدید فرستاده بشه کمتر می شه. توجه داشته باشید که پست برای شروع کار به 3 روز زمان نیاز داره و اگر دارید آدرس عوض می کنید هر چه زودتر اقدام کنید بهتره. همچنین حالت های مختلف اسامی تان را باید اعلام کنید چون اگر کاملاً مطابق نباشد Redirect نمی شود.

این است!




حالت خاص!

الان داره سه هفته می شه که تلفن مون وصل نشده. اصولا اگر نیاز به حضور تکنسین نباشه دو روزه باید وصل بشه، و گرنه حدود یک هفته طول می کشه. هر بار که زنگ می زنم به Telstra، باید یک نیم ساعتی پشت تلفن گویا منتظر بمونم و پیغامی که گذاشته اند اینه که الان همه اپراتورها مشغولند و شما در صف قرار داده شدید، یا منتظر بمانید یا در روز کاری بعد تماس بگیرید. وقتی اول صبح زنگ زده اید و این پیغام رو می شنوید قیافه تان دیدنی می شود. حداقل نمی گه نفر چندم هستید توی صف. بعدش هم با مسئول کار شما که Case Manager نامیده می شود، صحبت می کنید، اینقدر معذرت خواهی می کند که شما نمی توانید حداقل فحش بدهید دلتان خنک شود. همچنین چون مشکل از انهاست گفتند که شما هر چی بابت نداشتن تلفن ضرر داده اید و موبایل و اینترنت مصرف کرده اید می توانید Claim کنید و از Telstra بگیرید.

الان به خاطر تلفن نداشتن عملا اینترنت هم داره هدر میره، پولش را می دهیم و استفاده نمی توانیم بکنیم. بیشتر شبکه تلفن اینجا دست Telstra است و یک درصد کمی دست Optus است. یک جورایی مثل مخابرات ایران می مونه، مشتریاش خیلی راضی نیستند. مشکل اساسی که به نظر قابل تعمیم در جاهای دیگر نیز هست اینه که تا یک کاری طبق تعریف و درست پیش میره خیلی خوب انجام می دهند و شما هم خوشحالید، چون علاوه بر انجام کارتان برخورد خوبی هم با شما دارند. ولی وقتی یک جای کار به مشکل می خوره گیج گیجی می خورند و پدرتان در می آید تا از این مشکل دربیایید. البته چون درصد بالایی از مسایل بدون مشکل انجام می شود می شود اینطوری برداشت کرد که درصد بالایی از مشتریان رضایت دارند! 

فعلا که ما راه به راه به حالت های خاص می خوریم! 

جای خالی ایرانیها در فستیوال OneWorld در Hornsby

دیروز شنبه 8 نوامبر 2008 در محوطه مرکز خرید وست فیلد Hornsby فستیوالی برای نشان دادن فرهنگ ها و ملیت های مختلف استرالیا از ساعت 4 بعد از ظهر تا ساعت 10 شب توسط شهرداری Hornsby برگزار گردید. غرفه هایی برای فروش غذا و محصولات ملیت های مختلف در نظر گرفته شده بود که بیشتر غذاهای هندی، چینی، تایلندی و ترک بودند. در قسمت غرفه ها که اثری از ایرانیها نبود. آن طرف هم برای اجرای برنامه های مختلف موسیقی و رقص و ... یک سن درست کرده بودند و صندلی  چیده بودند. رقص های عربی، هندی، چینی، یونانی، پرتقالی، برزیلی، کوبایی، بالکانی و موسیقی ترکی و شعبده بازی و حرکات ژانگولر از جمله برنامه های این فستیوال بودند. مجری برنامه هم کارش درست بود، در فاصله بین برنامه ها، یک تکه هایی می اومد که بچه های کوچک خیلی خوششان می آمد یک مسابقه هایی هم برای بچه ها می گذاشت. در کل ارزش این رو داشت که تا آخر برنامه باشید. خصوصاً رقص یونانی که آخرین برنامه بود خیلی جالب بود. علیرغم اینکه هموطن هایی که در محوطه دیده می شدند کم نبودند جای خالی آنها در برگزاری این فستیوال مشهود بود. البته جای Aboriginal های استرالیا بیشتر خالی بود. 

Melbourne Cup Day

مثل اینکه زیاد از مشکلات گفتیم، دوستان دارند در مورد تصمیم مهاجرتشون تردید می کنند. اگرچه کجاشو دیدید حالا! از مگس و عنکبوتش نگفته ام هنوز! ولی امروز بحث رو عوض می کنم یک ذره روحیه بگیرید! بعداً به مشکلات دیگر می رسیم.



امروز روز ملبورن کاپ (Melbourne Cup Day) بود، مسابقه اسب دوانی در فلامینگتون واقع در ایالت ویکتوریا از سال 1861 هر ساله در هفته اول نوامبر برگزار می شود. در روز مسابقه، ایالت ویکتوریا تعطیل عمومی است و سایر ایالت های استرالیا نیز ملت سرکار می روند ولی عملاً سرشان با دمشان بازی می کند. این رویداد بزرگترین رویداد سال استرالیا محسوب می شود و برای توصیف آن "The race that stops a nation" را بکار می برند. خیلی از مردم چه علاقمند و چه غیر علاقمند یک جورایی در این قضیه وارد می شوند و یا حتی روی اسب ها شرط بندی می کنند. حداکثر 24 اسب در مسابقه شرکت می کنند و در مسافت دو مایل (3200 متر) با هم دیگر به رقابت می پردازتد.کل مسابقه در عرض 3 دقیقه انجام می شود. 

بلیط های شرط بندی معمولا به قیمت 1 تا 5 دلار با انتخاب random اسب از طریق سایت ها قابل خریداری است و به دلیل قیمت پایین آن بیشتر مردم به صورت تفریحی شرکت می کنند. (نمی دانم چه درصدی از) پول جمع آوری شده از بلیط ها بین آنهایی که اسب شان برنده می شود تقسیم می شود. در تلویزیون هنگام تماشای مسابقه، موقعی که اسب ها معرفی می شوند، یک عددی هم نشان داده می شود که بیانگر اینست که اگر این اسب شما باشد و ببرد، به ازای یک دلاری که بلیط خریده اید چقدر گیرتان می آید! عددها 6 دلار، 40 دلار، ... بودند. امسال میزان شرط بندی علیرغم اوضاع بد اقتصادی، کسانی بودند که تا 20 هزار دلار هم شرط بندی کرده بودند (و البته باختند!)

توی شرکت که از دیروز ملت هی نامه پراکنی می کردند که آقا بدوید که بلیط ها داره تموم می شه، برای ساعت 3 (ساعت شروع مسابقه) هم برنامه گذاشته بودند که کل کارمندان شرکت در محل کافه حضور بهم رسانیده و به همراه صرف نوشیدنی ها و خوردنی های مختلفی که توسط شرکت فراهم شده بود به تماشای مسابقه بپردازند. بعدش یک مسابقه انتخاب بهترین کلاه (خانم ها) و بهترین کراوات (آقایون) برگزار شد که به نفرات اول یک بطری شامپاین اهدا گردید! شایان ذکر است در روز ملبورن کاپ خانم ها کلاه می پوشند و Fashion show ها هم تو کار کلاه می روند.


جابجایی و هزینه های آن در استرالیا

ما نگفتیم نمی نویسیم دیگر، گفتیم ممکن است ناخواسته مرحوم شویم. فعلاً شما تشویق بفرمایید انشا الله نهضت را به همراه خانواده ادامه دهیم.
و اما بعد ...
قال المهندس الارنست : و شما را توصیه می کنم به انتخاب موشکافانه محل زندگی، بدانید و اگاه باشید که هزینه های جابجایی فراتر از تصورتان خواهد بود. در خصوص هزینه های جابجایی به موارد زیر می توان اشاره کرد: 
- اگر سر کار می روید علاوه بر آخر هفته ها، وسط هفته نیز یک چند روزی درگیر خواهید بود لذا 700 تا 1000 دلار کاهش درآمد یا استفاده از مرخصی که به هر حال بالقوه پول است را در نظر داشته باشید.

- برق، گاز و تلفن هر کدام برای جابجایی یک هزینه ای را درخواست می کنند. هر کدام 50-60 دلار هزینه دارند در واقع باید تماس بگیرید جای قبلی را disconnect کنید. و جای جدید را Connect کنید. البته کار قطع و وصل برای برق و گاز انجام نمی شود و فقط آدرس شما راعوض می کنند ولی بالاخره شارژ می کنند. ممکنه جای جدید اون شرکت سرویس ندهد لازم باشد با یک شرکت دیگر وارد قرارداد بشوید. که اینها هم یک هزینه های پنهانی دارند. مثلاً یک مبلغ ثابت سالیانه می خواهند. هرکدام پست جداگانه می طلبد که سر فرصت به آنها می پردازیم. تلفن هم 60 دلار است. اگر نیاز به بازدید تکنسین باشد 300 دلار. این را موقع قرارداد با Agency طی کنید که اگر لازم به بازدید تکنسین باشد به پای آنها باشد و شما همان 60 دلار را بپردازید. شما این سه قلم را 180 حساب کنید. دقیقش را بعدا اعلام می کنم

- اینترنت اگر ADSL دارید اولا که یک هزینه ای برای وصل شدن آن در جای جدید می گیرند. برای مورد ما  145 دلار است. یک دو هفته بی اینترنتی را هم مد نظر داشته باشید، در حالی که شما در قرارداد هستید و دارید پولش را می دهید و چون هنوز وصل نشده نمی توانید استفاده کنید. ظرفیت تان هم معمولا به ماه بعد منتقل نمی شود. این قلم را پس سرجمع 200 دلار در نظر بگیرید.

- خود جابجایی هم که داستان دارد. اگر بخواهید از خدمات شرکت هایی که اینکاره هستند مثل CityMove استفاده کنید، می بینید که نوشته یک ماشین 4 تن و 2 کارگر، نیم ساعتی 50 دلار، می گویید خوب 2 ساعته می شه 200 دلار، وقتی که کارتان 5 ساعت تمام طول می کشد آن هم با کمک خودتان، و اگر کمک نمی کردید می توانستید انتظار 7 ساعت را داشته باشید و نیم ساعت بیشتر برای برگشت به مبدا اضافه شارژ می کنند و دور مبلمان نایلون هم بپیچند متری 2 دلار حساب می کنند، شانصد متر استفاده می کنند و در آخر می بینید که 610 دلاری که با عرق جبین و کد یمین بدست آورده اید باید تقدیم کارگرهای ریلکس استرالیایی بکنید. و تازه یادتان می آید که مهندس ارنست زبانش مو درآورد از بس گفت اینها خیلی ریلکس کار می کنند. البته راه حلی در این خصوص هست، کرایه وانت و دو تا چرخ دستی برای 24 ساعت، که زیر 100 دلار در می آید و استفاده از کمک دوستان، که ما به خاطر جابجایی وسط هفته این انتخاب را نداشتیم.

- هزینه خش افتادن روی وسایل و زمان صرف شده و استرس و هزینه های روانی و ... را هم حساب کنید.

سرجمع 2000 دلار بعلاوه هزینه های روانی آن را در نظر داشته باشید. بنابراین تا حد امکان از جابجایی پرهیز کنید مگر اینکه جای ارزان تری با همان کیفیت و شرایط می توانید پیدا کنید که این هزینه ها را پوشش دهد. سر موعد هم اگر صاحبخانه یا Agency قصد بالابردن اجاره را داشته باشند معمولا می توانید چانه بزنید. آنها هم برایشان نمی صرفد هر شش ماه یکبار دنبال مستاجر جدید باشند بنابراین کنار می آیند. 
بزودی یک چک لیست برای انتخاب محل سکونت جهت اجاره آماده خواهم کرد. با ما همراه باشید.

خانواده و مهندس ارنست

چند تا از مهندس های خوب سوال مطرح کرده اند که چرا وبلاگت اسمش خانواده مهندس ارنست است ولی خبری از خانواده نیست. راستش من هم موافقم. من از آنا خواهش کردم حالا که فلون و جک و ... دور و برمون رو پر نکرده اند بیاد یک دستی بیندازه، تجربه ها و دیدگاه هایی که آنا داره ، من ندارم. من این پست را می دهم. شما هم تشویق کنید شاید آنا بیاد. شاید هم این آخرین پست من باشه! وصیت می کنم در این حالت اسم وبلاگ هم به خانواده مرحوم مهندس ارنست تغییر کنه.

مهندس ارنست آمد، مهندس ارنست با 3G آمد!

ممنون از الطاف همه دوستان. ببخشید که اینترنت کافی برای تشکر و پاسخگویی به نظرات مهندسین خوب نداریم. در واقع فعلاً تلفن هم نداریم چه برسد به اینترنت. داستان جابجایی و مشکلات و هزینه های اون رو بعداً مفصل خواهم نوشت. پست قبلی رو از روی موبایل زده بودم، این بلاگفا یک مشکلی داره که Google crome هم موقع زدن پست جدید اعتراضی می کنه. رو موبایل باعث می شه که قسمت متن رو اصلاً نیاره. به خاطر همین فکر یک راه حل بودم.

توی تبلیغ موبایل دیده بودم که گفته بود موبایل شما به عنوان یک مودم می تواند مورد استفاده قرار گیرد. یک تلاشی کردم و راه افتاد. الان موبایل رو با کابلش به USB لپ تاپ وصل کرده ام و از طریق اون ارتباط اینترنت برقرار شده.اینترنت موبایل رو برای 20 مگابایت، 5 دلار می دهم. هر چی ظرفیت رو بالاتر می برید ارزون تر می افته. 200 مگابایتش 12 دلار در می آید. البته اگر در عرض یک ماه استفاده نکنید سوخت می شود.20 دلار بدهید ماهی یک گیگابایت، 30 دلار 2 گیگابایت و 40 دلار 3 گیگابایت می توانید استفاده کنید.

اینترنت های وایرلس هم یک همچین چیزی هستند. یک مودم وایرلس کوچک که به Usb وصل می شه و توش یک سیم کارت قرار می گیره و از طریق شبکه موبایل 3G اینترنت رو در اختیار شما قرار می ده. البته برای کسی که عشق این رو داره که در قطار و در حال حرکت اینترنت استفاده کنه خوبه، و در مقایسه با ADSL2+ هم سرعت پایین تری داره هم ظرفیت پایین تری رو با اون قیمت دارید. الان با 50 دلار 25 گیگ ظرفیت ماهانه ADSL2+ می توانید بگیرید ( البته 25 گیگ هم زمان offpeak یعنی نصف شب ها ظرفیت داره، ما مصرف نمی کردیم).

حالا واقعاً مشکل جوانان ما اینترنته؟ مشکل ما اینه؟ جوانان ما رو از خونه شون انداخته اند بیرون رفته اند با سوسک ها هم نشین شده اند، شما در مورد اینترنت می نویسی؟؟

باز هم بی اینترنتی! باز هم سوسک!