کاش اینجا بودی...

این را به یاد ما ببینید! دستمال همراهتون باشه!

   

این قافله عمر عجب می گذرد ...

    الان در هفته چهارم دنبال کار گشتن هستیم. دو تا مصاحبه هم این هفته دارم. بعضی از این شرکت ها خیلی Relax هستند. یک امتحان می گیرند.یک هفته طول می کشه تا قرار مصاحبه فنی بگذارند. بعدش اگه قبول شدی یک مصاحبه اداری می گذارند، بعدش با جاهای قبلی تماس می گیرند و Background Check می کنند. خلاصه اینجا هم ملت Relax کار می کنند هم هفته هایش برکت ندارد. شنبه یکشنبه که تعطیله، دو شنبه هم که تا گرم کار بشوند گذشته، پنجشنبه و جمعه هم که به هوای مملکت خودمون آخر هفته حساب می شه ( البته جمعه برای اینها هم اینطوریه، خیلی حال کار کردن ندارند جمعه ها، توی محیط های کار هم جمعه ها معمولاً لباس غیر رسمی می پوشند)، می مونه سه شنبه و چهارشنبه. این سرعت گذشتن هفته ها رو چند برابر کنید تا بفهمید از دید یک آدم علاف جویای کار چطوریه!
قدم ما هم خوب بوده! خراب شدن وضعیت بانک های امریکا و بعدش اروپا (به قول ما خارجی ها Credit Crunch) به اینجا هم کم کم می رسد.  سهام ANZ (یکی از بانک های بزرگ اینجا) دیروز ده درصد افت داشته، بقیه بانک ها هم پنج شش درصد افت داشته اند. هواپیمایی Qantas استرالیا هم به خاطر افزایش قیمت سوخت 1500 نفر رو می خواهد اخراج کند. اینطوریه دیگه! آدم که جهانی می شه، شرایط جهانی هم روش تاثیر می گذاره!

آکواریم سیدنی

بالاخره بعد از دو ماه، تصمیم گرفتیم یک مقدار بگردیم ببینیم تو این شهر چه خبره! مراکز توریستی سیدنی رو توی گوگل گشتم، سیدنی آکواریم را بیشتر تعریف کرده بودند. از طریق سایتش رفتیم بلیطش را گرفتیم تا 10 درصد تخفیف هم به خاطر خرید انلاین شامل حالمان شود. جای زیبایی بود، پنج ساعتی طول کشید تا بگردیم و عکس بگیریم. یادتان باشد باطری اضافه و شارژر همراهتان باشد تا مثل من در جاهای قشنگ تر حالتان گرفته نشود. یک چند تا عکس هم گذاشته ام. خوش باشید.

کار چی شد؟

    الان دو هفته و نیم هستش که دارم دنبال کار می گردم. با شش هفت تا Agency و سه تا شرکت مصاحبه داشتم تا حالا. اولیش رو هم خراب کردم هم خوشم نیومد. دو ساله پروژه رو شروع کرده اند، سه چهار ماهه می خواهند جمعش کنند، هنوز هم برنامه نویسی رو شروع نکرده اند! میگن ما تو این دو سال فکرهاشو کردیم. فقط کد کردنش مونده. فقط مهندس های صنایع نیستند که اینطوریند. رئییسشون روانشناس بود!
دومی هم همکاران سیستم اینجا بود، تو کار پکیج های حسابداری هستند و شرکت بزرگی بود. من خوشم اومد ولی اونها از من خوششون نیومد. یک سئوالشون رو حضور ذهن نداشتم بگم فکر کردند بلوف زده ام.
سومی رو هم دیروز رفتم. دو نفر مصاحبه کردند و یک ربع هم مراسم Debugging یک برنامه آشغالی رو داشتیم. بد نبود به نظر خودم.
در کل بازار کار اینجا الان بد نیست. از اول July به بعد بازار کار خوب شده و به سمت بهتر شدن جلو میره. کسانی که سابقه کار اینجا رو دارند سریع ( یک هفته ای) جذب می شوند. کار Java خیلی هست، بعدش دات نت. کارهایی که نیاز به ارتباط داره و ربط به پشتیبانی و اینها دارد زبان خیلی خوب می خواهد. کار Oracle Developer خیلی کمه. بیشتر اینجا از Oracle Application ها استفاده می کنند، خودشان Develop نمی کنند. کارهای Business Intelligence هم کمه ولی کسی رو می خواهند که حسابی سابقه داشته باشد و بیشتر به عنوان مشاور می خواهند حقوق های بالا هم می دهند.
دعا کردید خونه گرفتیم، الان دعا کنید کار بگیریم. اجرتون با اقا ...

ای دریغا به وداعش نرسیدیم و برفت!

سیدنی بار دیگر حماسه افرید. مردم قهرمان پرور استرالیا با اجتماع چهارصد هزار نفری در مراسم اختتامیه روز جوانان در حضور پاپ بندیکت شانزدهم بزرگترین گردهمایی تاریخ این کشور را رقم زدند. ما تو مملکت خودمون این همه اجتماع میلیونی داشتیم اینقدر پز نمی دادیم.
ببخشید این یک هفته رو درگیر تر و خشک کردن پاپ بودیم فرصت نشد آپدیت کنم. از شوک روحی رفتن پاپ در نیامده بودیم که خبر درگذشت خسرو شکیبایی را از دوستان شنیدم و متاثر شدم. واقعاً جزو هنر پیشه های مورد علاقه من بود.
یک جورایی باید هر روز اخبار مملکت رو چک بکنیم. یک چرخی زدیم. خبر تعطیلی مثلث شیشه ای و دلیل آن در یوتیوب و اجتماع مردم در مشهد در هفته گذشته و ... اینجا خوبیش اینه که فیلتر نیستیم. یک مقدار هم orkut بازی. تازه متوجه شدیم که هر اشنایی رو که تو Orkut پیدا می کنیم یه ور دنیاست. یک کاریکاتور هم دیدم از کلمبوس دیسپچ که ایران را مثل در چاه فاضلاب کشیده که سوسک ها از آن به کشورهای مجاور پراکنده شده اند. البته سوسک هایی که اومدند استرالیا رو نکشیده! بدتون نیاد! واقعاً سوسک شدیم!
یک سایت دیگه شبیه Orkut بود بنام linkedIn که برای من قبلاً دوستان فرستاده بودند ولی دیگه خسته شده بودم ثبت نام کنم بعداً فیلتر شه، ولی الان می بینم که خوب رشد کرده. بیشتر ایجاد شبکه ای از افراد متخصصه. شما رزومه تون رو اونجا تکمیل می کنید، افراد دیگه مثل مدیر یا همکارتون می تونند شما رو Recommend کنند. شما یک چرخ تو این سایت می زنید شرکت ها و افرادی که توش کار می کنند دستتون می آد. می شه توش دنبال شغل هم گشت. فردا قراره برم یک جایی مصاحبه،اسم افرادی که قراره با من مصاحبه کنند رو می دونستم، تو این سایت پیدا کردم، اندازه شرکت و سطح کسانی که توش کار می کنند دستم اومد. خلاصه اگه فیلتر نشده من توصیه می کنم اینجا حضور داشته باشید.

صل علی محمد  ......   پاپ بندیکت خوش آمد

پاپ بندیکت شانزدهم وارد استرالیا شد (متن خبر)

می خواستم بگم بوی فلانی آمد دیدم همه بو ها قبلاً رزرو شده است.
بله پاپ آمد تا کلی توریست برای ما بیاورد. بیشتر از المپیک سیدنی. از امروز شهر شلوغ تر خواهد بود و یک قسمت هایی برای ورود ماشین ها بسته خواهد بود و توصیه می کنند که مردم از وسایل نقلیه عمومی استفاده کنند. یک جورایی هم شرکت ها احتمالاً تق و لق باشند. امیدوارم در قرارهای مصاحبه که احتمالاً باید این هفته داشته باشم تاثیر خیلی زیاد نگذارد. پاپه دیگه! قرار نیست خیرش به ما برسه که!

Entrance

امروز رفتیم Entrance ، یک ساعت و خورده ای راه بود. از مزایای داشتن دوستان ماشین دار یکیش همینه دیگه! یک جایی بود مثل رودخانه که به اقیانوس متصل می شود، که البته رودخانه نیست و آب خود اقیانوس است که وارد آن قسمت شده و یک جزیره مانند دیده می شود. این عکس ها را ببینید. جای زیبایی بود. انشا الله که Entrance شما را هم بطلبه! اینجا معدن پلیکان بود. ظاهراً هر روز ساعت 3.5 مراسم غذا دادن به پلیکان ها (pelican Feeding) را دارند. یک جای مخصوصی درست کرده اند ملت می نشینند و پلیکان ها هم می آیند در جایگاه و ماهی هایی که برایشان پرت می شود را میل می کنند. یک خانمی هم میکروفون بدست توضیحاتی در خصوص پلیکان ارائه می نماید و یک نفر هم صندوقی را برای جمع آوری پول خورد می گرداند. جالبه دیگه. هم ما (که توریست می باشیم) خوشحالیم هم پلیکان ها خوشحالند و هم اینکه اینها حداقل پول اون ماهی هایی رو که به خورد پلیکان ها می دهند جمع می کنند. دور و بر اینجا کلی رستوران هم هست و می توانید با پرداخت  11 دلار برای ناهار Fish & Chips (ماهی و سیب زمینی سرخ کرده) بگیرید و در حالی که صد تا مرغ دریایی با حسرت نگاهتون می کنند و لقمه ها تون رو می شمرند میل کنید. شما هم که دلتون نمیاد به اونها هم بدهید، کلی پول بالاش دادید!

رانندگی در استرالیا

اولین چیزی که در رانندگی در استرالیا غیر از چپکی بودن آن برای ما ایرانی ها جلب توجه می کند اینست که سر چراغ، موقعی که چراغ سبز و یا حتی زرد است با سرعت بالا ( حدود 50) عبور می کنند. حتی سر تقاطع هایی که حق تقدم با انهاست و بقیه تابلوی Stop یا Give way دارند نیز سرعت شان برای ما غیر عادی می آید. شاید چون ما عادت داشتیم همه جا رو بپاییم حتی وقتی که چراغ ما سبز بود ممکن بود یکی از اون ور یکدفعه هوس کنه چراغ قرمز رد کنه. اینجا چون مطمئن هستند راحت رد می شوند. اگر در امتحان رانندگی شما سرعت تان را کم کنید سر چراغ سبز ممکن است رد کنند چون می گویند وضعیت خطرناک (یا به قول ما dangerous situation) ایجاد کرده اید.
سر چراغ ها اگر عابرین پیاده بخواهند رد شوند یک دگمه هست که باید فشار دهند و منتظر بمانند تا چراغ عابر پیاده روشن شود. بدیهی است! اگر کسی دگمه را نزده باشد چراغ عابر قرمز مانده و نوبتی در نظر گرفته نخواهد شد. چراغ عابر کنار شما یک سر و صدایی هم از خودش در می کند تا شما اگر کور هم باشید (خدای نا کرده) از صدای آن متوجه شوید که چراغ سبز شده است. خوبی که این کار دارد اینست که وقتی چراغ عابر سبز است ماشینی از روی آن رد نمی شود. همچنین خط عابر جایی هست که چراغ ندارد. جاهایی که چراغ دارد فقط یک خط عمودی (Stop line) دارد.
در ایران روی خط ممتد نمی شود رفت مگر به اذن آقا ... ولی اینجا اگر بخواهید وارد پارکینگ ساختمان بشوید می توانید از روی خط ممتد رد شوید.
اینجا سر چهار راه نمی توان دور زد (یا به قول ما U turn کرد) مگر اینکه تابلو گفته باشد که می توانید دور هم بزنید.
اینجا راننده تاکسی ها مجبور نیستند کمربند ببندند. اگرچه توصیه می شود که این کار را بکنند.

دات نت دولوپ می کنیم، دیسک فرمت می کنیم ...

فعلاً دنبال کاریم. سی چهل جا فرستاده ام رزومه رو، سه چهار تا تماس داشتم. دو جا هم رفتم برای مصاحبه با Agency. اینجا کارها دست Agency هاست، اونها هم الکی تو سایت آگهی میذارن، تا رزومه های ملت رو جمع کنند. یعنی روی همه اینها نمی شه حساب کرد. ولی به هر حال یکی دو جای خوب رو بهم پیشنهاد داده اند. قرار شده رزومه ام رو بفرستند برای خود شرکتها تا قرار مصاحبه بذارن. یکی از دوستان هم که دنبال کار با حقوق بالاتر می گرده و تجربه کار استرالیا داره، وقتی می بینه حقوق درخواستیش رو قبول نمی کنند منو معرفی می کنه. فعلاً ببینیم چی می شه. خلاصه نگران نباشید.اگه حل نشد، در پست های بعدی شماره حساب کمک های مردمی رو اعلام می کنم.

و ایاکم بالزبان!

و شما را به خواندن زبان (انگلیسی) فرا می خوانم!
دیشب بالاخره رزومه را آماده کرده و برای هشت جا فرستادم. امروز یکی دو تا تماس داشتم. زبان ادمیزاد حالیشون نمی شه که !! میگه پی آ... داری کلی سعی کردم بفهمم چی چی هست این پی آ... فهمیدم منظورش PR یعنی Permanent Residency  بوده. تازه همه جاهایی که رزومه فرستادم اسم agency و شخص مربوطه و اینا رو روی یک صفحه کاغذ نوشته و حفظ کرده ام که اگه زنگ زدند حداقل بدونم کی بوده! این مشکل رو هم رد کنیم .........   می مونه مشکل های دیگه! ولی کارهایی که بوده خیلی به سوابق کاری من نزدیکه. تو رزومه هم برای خودم نوشابه ( غیر الکلی) باز کرده ام. ببینیم ایشالله می گیره!