وطن

گفتیم بعد دو سال زندگی در استرالیا یک سری به ایران بزنیم. توی این دو سال علیرغم اینکه بسیار از محیط و شرایط زندگی در استرالیا راضی بودیم یک سری چیزها رو هم از دست داده ایم. دوری از خانواده و دوستان مهمترین اونهاست. بعدیش میره رو خوردنی هایی که در استرالیا نمی شه تجربه اش کرد. مثل نان سنگک با ماست چکیده موسیردار کاله، نان بربری با خامه پاک، ... . توصیف این لذتها سخته، باید مجدد تجربه اش کنید.

نکته جالبی که موقع ورود متوجه می شوید طرز رانندگی در ایران هست که واقعا فکر می کنید هر لحظه قراره تصادف بکنید. من خودم هم موقع رانندگی در ایران فاصله از ماشین جلویی رو زیاد رعایت نمی کردم ولی الان دیگه چشمهامون عادت کرده به اینکه وقتی پشت چراغ قرمز می ایستیم باید کف لاستیک عقب ماشین جلویی رو ببینیم. در حالیکه در ایران این مقدار فاصله در موقعی که با سرعت بالا حرکت می کنند نیز رعایت نمی شه. حرکت بین خطوط بدون راهنما و ... نیز باعث می شه بفهمیم برای چی وقتی یک خارجی به ایران میاد اینقدر از رانندگی تو ایران تعجب و وحشت می کنه. رد شدن از خط عابر هم داستانی داره، عملا وجود یا عدم وجود خط عابر تو خیابونهای ایران هیچ فرقی نمی کنه، در هر دو صورت باید مواظب باشید و بدوید، بر خلاف استرالیا که می تونید بدون توجه به اینکه ماشینی میاد یا نه از خط عابر رد شوید، چون مطمئن هستید که براتون وا می ایستند.

نکته جالب دیگه که در روز اول برای من اتفاق افتاد این بود که با این دیدگاه که قیمت ها نسبت به قبل حداکثر باید سی چهل درصد بالاتر رفته باشند یک پولی تو جیبم گذاشتم و رفتم صبحانه تهیه کنم و واقعا از اینکه نون بربری (خشخاشی!) از 100 تومان به 300 تومان و خامه کوچک از 150 تومان به 450 تومان افزایش پیدا کرده شوکه شدم و واقعا حس اصحاب کهف بهم دست داد. این یعنی 3 برابر در دو سال که معادل 75% در هر سال هستش. بعدا یک سری به فروشگاههای لباس و ... هم زدیم. همینطوریه، افزایش زیاد شاید نه به این شدت ولی به هر حال به دلیل اینکه نرخ دلار ثابت نگهداشته می شه قدرت خرید ما نیز که درآمد دلاری داریم کاهش پیدا کرده، یک جاهایی می بینید که نمی صرفه از ایران بخرید و ببرید. البته در خصوص پوشاک اگر با قیمت های اصلی استرالیا مقایسه کنید هنوز می صرفه از ایران لباس بخرید و ببرید ولی قیمت های حراجی های اونجا رو در نظر بگیرید در ایران هم یک جورهایی همون قیمت در میاد.


فعالیت های اجتماعی مناسب برای مهاجران

می پرسند چرا یکی دو ماهه نیستم. راستش داشتم زندگی می کردم. پست های اساسی انرژی و زمان می بره. این مدت رو یک مقدار سعی می کردم از هوای بسیار عالی سیدنی لذت می بردم. یک چند وقت بود که عصر ها دور پارک وایتارا یک ساعتی قدم می زدیم و دو روز در هفته هم همانجا با دوستان ایرانی گل کوچک می زدیم. سینما آزادی، کنسرت آذری و ... را هم از دست ندادیم و کنسرت فاتح و شجریان را هم انتظار می کشیم. یکی دو تا جلسه فنی هم پیدا کردم و شرکت کردم که حالا داستانش رو می گم. خلاصه ملالی نیست.

حالا برای خالی نبودن عریضه یک سایت مفید معرفی کنم که برای دوستانی که در هر گوشه این جهان خاکی هستند ممکن است بدرد بخورد. سایت Meetup سایتی است برای قرار گذاشتن. هر کسی می تونه در هر زمینه ای که علاقه دارد تو این سایت گروه تشکیل بده و قرار بگذاره و ملت بیان عضو گروهش بشوند و مشخص کنند که در گردهمایی که در زمان معین شده ترتیب داده شده شرکت خواهند کرد یا نه و این سایت برای یادآوری می تونه مثلا یک روز قبل براتون ایمیل یادآوری بفرسته و ... خلاصه اینکه این سایت بسیار عالی است برای اینکه یک گروه در زمینه مورد علاقه خودتان پیدا کنید و استفاده کنید و به قول ما خارجی ها یک ذره Socialize بشوید. دوستانی که تازه مهاجرت کرده اند می تونند به نیت تمرین زبان انگلیسی گروه های مناسبی پیدا کنند.

خلاصه اینکه من خودم گروه Sydney Data Miners رو از یک سال و نیم پیش پیدا کرده بودم ولی نرفته بودم جلسه قبلی شان را رفتم جلساتش توی گوگل تشکیل می شه.بسیار خوب و مفید بود چه از نظر فنی، چه تمرین مکالمه انگلیسی و چه برقراری ارتباط با چند نفر که در این زمینه کار می کنند. گروه Sydney Oracle Meetup یکی دیگه از گروه هایی است که می تونه مفید باشه، من تا حالا نرفته ام. گروه های عکاسی، یوگا، چینی های مقیم مرکز و خیلی موضوعات دیگر در این سایت یافت می شود. مورد خوب دیدید تو همین پست کامنت بذارید ملت استفاده کنند.

فستیوال سیدنی

قرار بود بهزاد مسئول عشق و حال در سیدنی باشه، ولی اطلاع رسانی فستیوال سیدنی رو فقط تو فیس بوک انجام داده خبری تو وبلاگش نیست. بدلیل ضیق وقت این رو من خودم فعلا پوشش می دم بقیه رو از خودش پیگیری کنید. فردا شنبه 9 ژانویه افتتاحیه فستیوال سیدنی است و شش هفت جا در مرکز شهر برگزار می شه. قضیه کلا موسیقی و حرکات موزون هستش. پارسال ما رفتیم خوب بود، 16 ژانویه هم آهنگساز جایزه اسکار گرفته موسیقی فیلم میلیونر زاغه نشین می آید پاراماتا پارک و بقیه اش رو هم از قسمت Free سایت فستیوال سیدنی ببینید. 

پیشرفت زبان انگلیسی پس از مهاجرت

قبل از اینکه بیاییم استرالیا همه می گفتند و ما هم باور داشتیم که مشکل زبان انگلیسی بعد شش ماه تو محیط بودن برطرف می شه و دیگه بعد از اون همه چی ردیف خواهد بود. یک سال و نیم می شه که اینجا هستیم فقط می تونم بگم تغییر محسوس در مهارت شنیداری (Listening) حاصل شده و در صحبت کردن علیرغم اینکه به هر حال گلیم خودمون رو از آب بیرون می کشیم خیلی احساس رضایت نمی کنیم و هنوز صحبت کردن به زبان انگلیسی انرژی زیادی می برد. شاید یک دلیلش اینه که گفته اند اگر تو محیطش باشی و ما واقعا تو محیط نیستیم! عملا انگار داریم تو ایران زندگی می کنیم، چون اکثر کسانی که باهاشون ارتباط داریم دوستان ایرانی هستند.

یکی از دلایلی که بعضی هموطنان در بدو ورود سعی می کنند از ایرانیها دور باشند همین قضیه زبان انگلیسی است. (اگرچه دلیل دیگرش دوری از خصوصیاتی مانند غیبت و دخالت در امور دیگران که فکر می کنند خاص ایرانیها است و در خارجی ها کمتر یافت می شود نیز مزید بر علت است.) لیکن بر اساس مشاهدات من این افراد در برقراری ارتباط با افراد سایر ملیت ها خصوصا افراد انگلیسی زبان نیز خیلی موفق نیستند، مسائل زیادی در این امر دخیل است و شاید مهمترین عامل بحث تفاوت فرهنگی باشد. عامل دیگر عدم اعتماد به نفس بدلیل احساس کمبود در مکالمه به زبان انگلیسی است. خلاصه اینکه در محیط قرار گرفتن هم برای خودش داستانی دارد.

در مقابل پیشرفت بچه ها در این محیط بسیار عالی است. کسانی که به همراه فرزندان خود مهاجرت می کنند پس از یکی دو سال عملا احساس می کنند که از آنها دارند عقب می افتند. در محیط قرار گرفتن عملا برای بچه ها معنی می دهد. در ابتدای کار در مدرسه یا مهد کودک در فضایی قرار می گیرند که کاملا برایشان غریب است و چیزی از صحبت کردن بقیه سر در نمی آورند، ولی به تدریج به روش کودکانه خود راه را برای برقراری ارتباط باز می کنند و با صرف ساعات زیادی در مقابل تلویزیون و زمان مدرسه یا مهد کودک به طرز بسیار سریعی در آموزش زبان بعلاوه فرهنگ پیشرفت می کنند. نکته ای که من در بچه های دوستانم مشاهده می کنم اینست که بعد دو سال بچه احساسات خود را به زبان انگلیسی راحت تر بیان می کند اگرچه پدر و مادر بنا به توصیه معلمان با آنها  انگلیسی صحبت نمی کنند و زبان رسمی منزل فارسی است. خیلی وقت ها هم می بینند که بچه شان کلماتی بلد است که آنها بلد نیستند.

برای من هنوز این سئوال مطرح است که آیا فاصله بسیار زیاد بین کودک و والدین چه از نظر فرهنگی و چه از نظر زبان موجب یک نقصان در زندگی کودک نمی شود؟ برای مثال یک زمانی کودک احساساتی باشد و نیاز به حمایت والدین داشته باشد و این احساسات را فقط بتواند به زبان انگلیسی بروز دهد و درک آن برای والدین به لحاظ تفاوت فرهنگی سخت باشد و یا نتوانند آن حمایت لازم را فراهم نمایند.

نکته آخر اینکه برای پدر و مادرهایی که قصد مهاجرت دارند و نگران این هستند که بچه هایشان چگونه از پس زبان انگلیسی برخواهند آمد باید گفت که شما نگران خودتان باشید، روزی خواهد آمد که به بچه هایتان غبطه خواهید خورد. تنها تجربه ناخوشایندی که من از دوستان شنیده ام به تعویق افتادن زبان باز کردن بچه به دلیل مهاجرت است که خانواده اش را نگران کرده بود که البته بعدا مرتفع گردید.

عاشورا در سیدنی

دیروز روز عاشورا بود و حس آن در کشوری مثل استرالیا خیلی راحت نیست. یک جایی اطراف هورنزبی یک خانواده ایرانی حلیم پخته بودند،  رفتیم و گرفتیم، دو تا از دوستان نیز شله زرد پخته بودند. یک جورایی حلیم و شله زرد رفته تو فرهنگمون، نباشه انگار یک چیزی از دست دادیم.

همچنین بیشتر روز را به خاطر بارانی بودن در خونه بودیم و بعد از ظهر تا نصف شب فقط جریانات ایران رو دنبال می کردیم. شاید برای کسی که در بطن ماجرا باشد اینقدر سخت نباشد. وقتی به خیلی از ویدئو ها و عکس ها دسترسی دارید و هر لحظه با نگرانی مسائل رو دنبال می کنید ولی کاری از دستتان بر نمی آید خیلی سخت است..

بیمه ماشین در استرالیا

قبلا در مورد بیمه ماشین در این پست نوشته ام. در این پست می خواستم بیشتر در مورد بیمه Comprehensive و تفاوت آن با این نوع بیمه در ایران صحبت کنم. 

بیمه شخص ثالث در ایران به ثالث جانی و ثالث مالی و حوادث سرنشین تقسیم می شود که با خرید یک بیمه نامه همه این پوشش ها را در سطحی که انتخاب کرده اید دریافت می کنید. بیمه شخص ثالث خسارت وارده به ماشین یا اموال افراد دیگر و یا دیه فوت و نقص عضو آسیب دیدگان تصادف را (غیر از خود راننده) در صورتی که شما مقصر باشید پرداخت می کند. بیمه بدنه نیز در صورتی که آسیبی به ماشین خودتان برسد و شما مقصر باشید پرداخت می کند. مکانیسمی که در ایران برای جلوگیری از اعلام خسارت های مکرر انجام می دهند این است که با هر بار ادعای خسارت، ده درصد به فرانشیز (سهم بیمه گذار) اضافه می شود. در اعلام خسارت اول بیمه 90% خسارت را می دهد، در دومی 80% درصد و الی آخر. بنابراین شما وسوسه نمی شوید ماشین را به جایی بکوبید و بروید خسارت بگیرید.  یک تخفیف عدم خسارت هم موقع تمدید بیمه نامه به شما می دهند اگر هیچ ادعای خسارتی در طول مدت بیمه نداشته باشید.

در استرالیا بیمه شخص ثالث جانی و حوادث سرنشین بعنوان بیمه شخص ثالث اجباری (Compulsory Third Party یا CTP) نامیده می شود، می توانید شخص ثالث مالی را جدا بگیرید که به آن Third Party Property Insurance یا Third Party Car Insurance گفته می شود.یا شخص ثالث مالی و بدنه را یک جا بگیرید که به آن Comprehensive Car Insurance می گویند.

بیمه بدنه ماشین در استرالیا Excess دارد که همان فرانشیز یا سهم بیمه گذار است. میزان Excess معمولا 600 دلار است و می توانید پایین تر از 600 دلار را نیز انتخاب کنید ولی حق بیمه بیشتری باید بدهید. بنابراین تصادفی که هزینه آن زیر مبلغ Excess است مفهومی ندارد از بیمه ادعای خسارت(Claim) کنید چون همه اش سهم خودتان خواهد بود، همچنین هر چه بیشتر ادعای خسارت داشته باشید موقع تمدید بیمه نامه، حق بیمه بالاتری لازم خواهد بود پرداخت کنید. بنابراین می بینید که به صرفه نیست زیر 1000 دلار خسارت را از بیمه تان استفاده کنید. نکته دیگری که باید توجه کنید برای راننده هایی که زیر 3 سال تجربه رانندگی دارند (گواهینامه P دارند) معمولا 600 تا 800 دلار Excess اضافه نیز در نظر می گیرند، برای مثال 600 دلار Excess پایه و 600 دلار Excess تجربه رانندگی یعنی اینکه شما هر خسارتی باشد 1200 دلارش را خودتان باید پرداخت کنید بقیه را بیمه می دهد که با توجه به افزایش حق بیمه در موقع تمدید بیمه نامه عملا برای خسارتهای زیر 2000 دلار به صرفه نخواهد بود از بیمه استفاده کنید.

در صورت تصادف فقط لازم خواهد بود تلفنی به شرکت بیمه تان اعلام خسارت کنید و عمدتا مشکلی ندارند که خودتان بروید تعمیرگاهی پیدا کنید و یا به تعمیرگاه های مجاز معرفی شده توسط آنها ببرید. در هر صورت نماینده بیمه در محل تعمیرگاه قبل از شروع کار بازدید خواهد نمود و لازم خواهد بود شما در این خصوص نیز هماهنگی های لازم را انجام دهید. با توجه به اینکه شرکت های بیمه مختلف ممکن است پروسه های متفاوتی داشته باشند بهتر است همان اول که تماس می گیرید در این خصوص نیز سئوال نمایید. بهتر است از چند جا قیمت (Quote) بگیرید. بعضی از تعمیرگاه ها اینجا نیز همانند ایران و یا بدتر از آن دودره باز (Dodgy) هستند. وقتی قیمت می گیرید و تعمیرگاه ها متوجه می شوند شما بیمه دارید نرخ های بالاتر اعلام می کنند و کارهای غیر ضروری اضافه می کنند. تجربه ای که من داشتم چراغ عقب شکسته بود و یک مقدار سپر عقب آسیب دیده بود یکی از تعمیرگاه ها تو لیستش زده بود که باید در عقب هم رنگ شود! و اون یکی چراغ هم باز و بسته شود! پس وقتی قیمت می گیرید یکی دو جا هم بگویید بیمه ندارید و طبق آن قیمت بگیرید.


شب یلدا در سیدنی - هورنزبی

فردا شب (دوشنبه 21 دسامبر 2009) از ساعت 7 تا 9:15 شهرداری هورنزبی مراسمی جهت بزرگداشت کریسمس در پارک وایتارا برگزار می کند و در خاتمه با آتش بازی همراه خواهد بود، از کلیه علاقمندان دعوت می گردد به نیت شب یلدا در این مراسم شرکت نمایند. (لینک از سایت شهرداری هورنزبی)

متخصصین ایرانی مقیم سیدنی

چهارشنبه هفته قبل (9 دسامبر 2009) برنامه ای برای جمع کردن متخصصین ایرانی مقیم سیدنی توسط آقای دکتر محمد حسینی پور در دانشکده مکانیک دانشگاه سیدنی ترتیب داده شد.تخصص خود ایشان روانشناسی است و بیش از بیست و پنج سال است در استرالیا هستند. این برنامه توسط سازمان همیاری ایرانیان نیز حمایت می شد و بزرگوارانی چون دکتر مسعود به نیا استاد دانشکده مکانیک دانشگاه سیدنی، دکتر فریدون خاورپور و سرکار خانم ویدا شهامت دکتر داروساز و تعداد قابل توجهی از ایرانیانی که با ویزای Skilled وارد استرالیا شده اند در این جلسه حضور داشتند. با توجه به فرصت کمی که برای اطلاع رسانی بود و عدم وجود بستر مناسب برای اطلاع رسانی، به نظر می رسد با شکل گیری این گروه تعداد بیشتری از متخصصین ایرانی مقیم سیدنی در آینده بتوانند در این گروه حضور داشته باشند.

یکی از مهمترین نتایج این جلسه ایجاد یک گروه یاهو برای انسجام بیشتر در اطلاع رسانی های آینده می باشد. از همه متخصصین ایرانی مقیم سیدنی دعوت می گردد در این گروه عضو شوند. ضمنا در آینده لازم خواهد بود در کنار این گروه زیرگروه های تخصصی تر داشته باشیم تا هماهنگی ها بهتر انجام گیرد، گروه متخصصین ایرانی فناوری اطلاعات در سیدنی در LinkedIn قبلا ایجاد شده است و از IT کارهای ایرانی مقیم سیدنی دعوت می گردد در این گروه نیز عضو شوند تا بستر مناسبی برای ارتباط این قشر از هموطنان مهاجر باشد.


 

متخصصین ایرانی فناوری اطلاعات در سیدنی

یک گروهی رو تو LinkedIn درست کردم تحت عنوان Sydney Persian IT Experts یا Syper (سایپر). الان توی این اوضاع بزرگترین کمکی که به تازه واردین می شه کرد کمک در پیدا کردن کار هستش. ارتباط بین ایرانیهای متخصص یک فن مشخص حتی برای کسانی که سالها اینجا بوده اند نیز مفید خواهد بود. هیچ کس اینجا جایگاهش تضمین شده نیست و همین فردا ممکنه به شما بگن تشریف ببرید، یک ماه حقوق رو خواهید داشت ولی همین الان شرکت رو ترک کنید. در این گروه اگر بشود یک چند نفر Job Agent ایرانی هم پیدا کرد بسیار عالی خواهد بود. هیچ کاری هم نتونیم بکنیم یک روز قرار ناهار تو سیتی میگذاریم دور هم جمع می شیم و با هم بیشتر آشنا می شیم یک جایی به درد همدیگه می خوریم. اول ببینیم این متخصصین IT عزیز مستقر در سیدنی رو  تو این فضای مجازی می تونیم دور هم جمع کنیم یا نه؟ بقیه اش رو بعدا تصمیم گیری می کنیم.

تفاوت محیط های کار در استرالیا

تجربه دوستان از محیط کار در استرالیا بسته به بزرگ یا کوچک بودن شرکتی که در آن کار می کنند متفاوت است. در شرکت های بزرگ سعی می کنند علاوه بر کار یک سری فعالیت های اجتماعی و گروهی نیز داشته باشند تا علاوه بر نزدیک کردن تیم های مختلف و افراد به یکدیگر، موجب ایجاد رضایت از محیط کاری نیز بشوند. بنابراین توصیه می شود دوستانی که دنبال کار می گردند اگر انتخابی داشتند بین یک شرکت کوچک و یک شرکت بزرگ، شرکت بزرگ را انتخاب کنند حتی اگر حقوق کمتری را پرداخت می کند. 

بر اساس دیدی که من از محیط کارم داده بودم یکی از دوستان با تفکر اینکه محیط کار در اینجا هتل است آمد و در یک شرکت بسیار کوچک مشغول شد و الان بسیار بیشتر از محل کار قبلی اش در ایران کار می کند، هر روز مجبور است اضافه کاری داشته باشد و در اینجا پرداخت اضافه کار معمول نیست و همه در راه رضای خداست. از این برنامه های تفریحی و اجتماعی هم خبری نیست.

یک سری از این فعالیت ها برای ما بچگانه و خنده دار به نظر می رسد. همین روز جمعه یک مسابقه ای در واحد IT شرکت ما ترتیب داده بودند، مسابقه تزئین خانه زنجبیلی (Gingerbread House Decoration) آن هم در ساعت کاری که تقریبا کل روز رو ملت با همین مشغول بودند، 12 تا تیم 6 نفره بودیم و خانه زنجبیلی که حالت بیسکویت از قبل اماده بود با چیزهایی مثل اسمارتیز و دونه های رنگی پنگی تزئینش کردیم.

از این جور برنامه ها کلا شش هفت تا در عرض سال داریم، چند وقت پیش کریسمس پارتی داشتیم، یک سالنی گرفته بودند با موزیک زنده. یک روز عصر هم کل IT باهم رفتیم بولینگ و اونجا هم ده دوازده تا تیم شدیم و چند ساعتی بازی کردیم، یک بار هم یک برنامه ای بود، چهار تا تیم، برای هر تیمی یک حیوان خاص انتخاب شده بود و همه چشم هاشون رو با یک چشم بند بسته بودند و باید با صدای اون حیوان هم گروهی های خودشون رو پیدا می کردند. بعد اون یک مسابقه هم ترتیب داده بودند و یک حجم پیچیده با تکه های لگو ساخته بودند و از هر تیم هر سری یک نفر باید می رفت و اون رو می دید و می اومد کمک می کرد تا اون رو بازسازی کنند، یکی هم توی تیم انتخاب شده بود که خرابکاری کنه و اشتباه راهنمایی کنه، ولی بقیه اعضای تیم نمی دونستند اون کیه.

اینها همانطور که گفتم برای ما خنده دار میاد ولی یک چیزی توی همه اینها مشترکه و اون کار تیمی هستش. ما توی کار انفرادی خوب هستیم ولی توی کار تیمی حسابی می لنگیم و این برنامه ها احتمالا به کار تیمی کمک می کنه دیگه، بدون اینکه خودمون متوجه بشیم. یک مقدار هم کار رو از حالت جدی بودن در میاره و احتمالا موجب شکوفایی خلاقیت ها هم بشه.

البته یک نکته ای هست که بسیاری از شرکت ها فعلا بدلیل شرایط اقتصادی این جور برنامه ها رو تعطیل کرده اند و از هر راهی برای کاهش هزینه ها استفاده می کنند. شرکتی که من در آن کار می کنم نیز سه چهار ماه پیش دو تا از تیم لید های گروه ما رو اخراج کرد و برای خالی نبودن عریضه دو تا دانشجو برای کارآموزی با دریافتی یک ششم اون تیم لیدها گرفت!