مانور ذوالفقار 3 با رمز یا علی
دیروز قرار بود توی شرکت پروسه BCP بصورت آزمایشی اجرا شود. BCP یعنی Business Continuity Planning . شرکت خودش را برای روزی آماده می کند که یک مشکل داخلی مثل حمله هکرها یا ویروس، یک مشکل منطقه ای مثل زلزله و یا حملات تروریستی (مثل حملات یازده سپتامبر) یک مشکل ملی مثل بیماری فراگیر (بعنوان مثال سارس) بروز کند. شرکت باید قادر باشد سیستم های خود را در همه سطوح بازیابی کرده و به سرویس خود ادامه دهد.
قضیه BCP خیلی گسترده تر از گرفتن پشتیبان از دیتابیس ها و نگهداری آن در یک ساختمان یا شهر دیگر است. در شرکت برای هر کدام از سرورهای موجود یک سرور پشتیبان برای BCP در شهر دیگر (ملبورن) در نظر گرفته شده است و در بازه های زمانی مشخص بروز می شوند. مهمتر از همه زندگی کارمندان هست. یک رویه مشخصی تعریف شده که یک نفر شروع می کند به تماس گرفتن با یکی دو نفر دیگر و از زنده بودن آنها اطلاع حاصل می کند و اطلاع می دهد که BCP شروع شده است، آنها هم باید باید با چند نفر دیگر تماس گرفته و پروسه را دنبال کنند و الی آخر. در نهایت هم مشخص می شود کی زنده است کی مرده، و هم همه خبر دار می شوند که پروسه BCP شروع شده و هر کسی باید وظیفه خودش را انجام دهد تا همه چیز بطور کامل Recover شود و شرکت همانند زمان قبل از اتفاق به حیات خود ادامه دهد.
من با این مانور واقعاً موافقم. چون یک ضرب المثل چینی هست که میگه بک آپی که تا حالا Restore نشده روش حساب نکن، چون فرقی با وجود نداشتنش نمی کنه. با مانور ذوالفقار 3 واقعاً بیشتر مشکلاتی که ممکنه در روز واقعه داشته باشید تجربه می شود. فکرش را بکنید شرکتی که دفتر مرکزی آن در برج های دوقلو قرار داشتند به فرض اگر همه کارمندانش هم زنده مانده باشد باید برود غاز بچراند؟ یا واقعاً می تواند پس از یکی دو روز خودش را پیدا کند و به سرویسش ادامه بدهد؟
یک مقدار در مورد پروسه BCP در اینترنت گشتم، برای خودش داستانی دارد. British Standards Institution یا BSI برای آن استاندارد BS 25999 را وضع نموده است. بخوانید، یاد بگیرید، به ما هم بگویید.
+ نوشته شده در یکشنبه سی و یکم شهریور ۱۳۸۷ ساعت 13:46 توسط مهندس ارنست
|