پست قبلی در مورد محل کار رو دادم، می خواستم لپ مطلب رو بگم که فعلاً خیلی با کار اینجا حال نمی کنم، که ملت افتادند به جون هم. اینجا که هستم خیلی کارش حساب کتاب نداره، همه شون دارن دور خودشون می چرخند. هفت نفر تو تیم هستند، علیرغم اینکه خیلی در ظاهر احساس کم کاری نمی کنید، خروجی شون اندازه یک نفر هم نیست. یعنی واسه این حجم کار تو ایران بود بیشتر از یک نفر اختصاص داده نمی شد، کاره هم رله تر از این بود.

یک مسئله ای که هست، دوستان هم این مشکل رو دارند اینه که زمانی که برای یک کار در نظر می گیرند خیلی زیاده! یک کار کوچک رو اسمشو میذارن پروژه، کلی نیرو هم بهش اختصاص می دهند، شما هم اگر سریع انجامش دادید، بیکار می مونید! این قضیه توی شرکت های بزرگتر بیشتره. شرکتهای کوچکتر سعی می کنند کار بکشند. ولی در هر صورت چون کارمندها اینجا خیلی به ریلکس بودن عادت کرده اند این قضیه زیاد دیده می شه. سه تا از دوستان (با خودم چهار نفر) از کار راضی نیستند، دلیلش هم اینه که احساس می کنند کار بیشتر و مفید تر از این می توانند انجام بدهند و الان داره نیروشون هرز میره! دو تا از دوستان دیگر مشکلی از این نظر ندارند که یکیشون توی شرکت کوچک و یکیشون توی یک شرکت مشاوره نرم افزار کار می کنند.

اینجا یک برنامه نویس یا باید بره توی شرکت هایی که کارشون آی تی نیست، مثل بانک ها و بیمه ها و شرکت های مالی اعتباری (Financial) که معمولاً رویه های جا افتاده برای انجام کار دارند. یا شرکت های نرم افزاری که عموماً شرکت های مشاوره هستند و شما رو می گیرند که با قیمت بالاتر به شرکت های دیگر برای مدت محدود بفروشند. یک وقت هایی هم کار ندارند شما را رو نیمکت نگه میدارند، واسه خودتان مطالعه می کنید، قرارداد جدید گرفتند دوباره شما رو بفرستند تو سایت مشتری. این جور کارها زبان و مهارت های ارتباطی خوب لازم داره و معمولاً بالاترین حقوق ها هم تو چنین کارهایی است. در عوض واقعاً باید کار کنید، به اندازه مورد قبلی Relax نیست. حالت سوم هم شرکت های کوچکتر نرم افزاری یا غیر نرم افزاری است که هم حقوقشون کمتره، هم امکانات و راحتی محیط کارهای بزرگ رو نداره.


تو ایران می نشستیم فکر می کردیم اینجا آخر متدولوژی هستند. از این جور چیزا خبری نیست! موقع مصاحبه ازتون می خواهند که بلد باشید، خصوصاً متدولوژیهای Agile مثل XP و Scrum و Test Driven Development، در عمل می بینید بزن برویی عمل می کنند. حالا چطوریه که اینها وضعشون از ما بهتره من نمی دونم.

یک چیزی که برام جالب بود اینه که یکی دو جا مثل بانک ANZ و اداره راه و ترابری (RTA) دیدم  سیستم های تحت داس دارند (منظورم صفحه سیاهه، شاید هم یونیکس و ... باشه) با Telnet وصل می شوند و استفاده می کنند. و چقدر تعجب می کنید وقتی که می بینید توی بانک برای اینکه حساب برای شما باز کنه اطلاعاتتون رو در دو سیستم مختلف وارد می کنه و بعد میاد توی وب چک می کنه که هر دو تا یکی باشند و Spaceهای اضافه رو حذف می کنه که دو تا رو یکی کنه! اگه به کاربر ایرانی بگید با چنین سیستمی کار کنه دو روزه سیستم رو هوا می کنه! با این وجود این بانک داره سرویسش رو به بهترین نحو می ده، شما همه کارهای بانکی تان را از طریق اینترنت می تونید انجام بدهید، و مشخصه که چند تا سیستم رو که توی پلتفرم های مختلف هستند به هم لینک کرده اند که تونسته اند چنین امکاناتی برقرار کنند. کارهای Integration یا EAI هم کم نبود اون موقع که دنبال کار می گشتم. نرم افزارهای Web Methods و نرم افزارهای شرکت TIBCO و Biztalk و ... رو استفاده می کنند. الان هم که خوره Sharepoint و Infopath و ... شده اند. 

حالا به نظر شما چه جور جایی آدم بره کار کنه خوبه؟