کریسمس در بهار

داره شش ماه می شه که ما سیدنی هستیم. انصافاً هوای اینجا خیلی عالیه. عملاً شما هیچ وقت از هوای اینجا خسته نمی شوید. دو روز گرم میشه، بعد دو سه روز نیمه ابری و خنک می شه، تو زمستونش هم خیلی سرد نمی شد، یک دو روز که سرد می شد، بعدش یکی دو روز آفتابی می شد. بعضی وقت ها این تغییر حالت ها در یک روز اتفاق می افته، جمعه ظهر هوا گرم بود، عصری یک باران درست و حسابی زد، این عکس ها هم نتیجه اون بارونه. البته حواستان باشد که الان اینجا وسط بهاره، اواسط اردیبهشت!! آخر هفته ها دوچرخه سواری واقعا لذت بخش است. 

هنوز یک ماه و نیم مونده به آخر سال، حال و هوای کریسمس در مراکز خرید شدیداً جریان داره. درخت های تزیین شده کریسمس همه جا هستند. بابانوئل هم شنبه آمده بود مرکز خرید وست فیلد Hornsby. البته بابا نوئلش پولکی بود، نفری 16 دلار می گرفت تا باهاشون عکس بگیره. دستیارهاش هم بادکنک ها را به اشکال مختلف در می آوردند و مجانی به بچه ها می دادند. 

یک سرویس جالب از پست استرالیا


یک جایی می خوندم که ایرانیها خیلی کمتر از متوسط جهانی نامه می فرستند و خیلی بیشتر از متوسط جهانی تلفن صحبت می کنند، شاید دلیلش این باشه که پست ایران سرویس مناسب ارائه نمی دهد و پست خصوصی هم جا نیفتاده و فقط برای ارسال به ممالک دیگر شرکتهایی مثل DHL فعال شده و بدلیل کیفیت سرویس و علیرغم قیمت بالایشان، حسابی مورد اعتماد ملت هستند.اینجا استفاده از پست خصوصاً توسط بانک ها و موسسات به شدت جریان دارد و دلیل آن را هم می توان قابل اعتماد بودن سرویس پست استرالیا دانست. 

سرویسی که برای من خیلی جالب بود فقط دیر فهمیدم و اگر می دانستم حتما استفاده می کردم سرویس Mail Redirect است. شما وقتی جابجا می شوید باید همه جاهایی که ممکن است برای شما نامه بفرستند تماس بگیرید و آدرس تان را عوض کنید. حالا اگر یک جایی یادتان رفته باشد آدرس عوض کنید چه اتفاقی می افتد؟ اگر کسی که جای قبلی شما می نشیند لطف کند و روی نامه بنویسد که آدرس عوض شده، برگردانید به فرستنده، و بیندازد توی صندوق پست، نامه تان به فرستنده بر می گردد و گرنه ممکن است نامه های شما را همینطوری بیندازد یک گوشه ای باران بخورند و یا حتی سو استفاده هایی ممکن است اتفاق بیفتد.

حالا سرویس Mail Redirect پست استرالیا اینجا بدرد می خورد، شما یک پولی می دهید و برای مدت خاصی با پست قرارداد می بندید که اگر نامه ای به این آدرس و به این اسامی آمد،به این آدرس جدید بفرستد. آدرس جدیدتان می تواند خارج از کشور هم باشد که البته تعرفه هایش فرق می کند. در کنار این قضیه پست می تواند آدرس شما را در موسساتی که برایش شناسایی شده است بصورت رایگان تغییر دهد و عملاً علاوه بر صرفه جویی در زمان شما به نفع خودش هم کار می کند، یعنی تعداد نامه هایی که قراره به آدرس قبلی فرستاده بشه و لازم باشه تشخیص داده بشه و به آدرس جدید فرستاده بشه کمتر می شه. توجه داشته باشید که پست برای شروع کار به 3 روز زمان نیاز داره و اگر دارید آدرس عوض می کنید هر چه زودتر اقدام کنید بهتره. همچنین حالت های مختلف اسامی تان را باید اعلام کنید چون اگر کاملاً مطابق نباشد Redirect نمی شود.

این است!




حالت خاص!

الان داره سه هفته می شه که تلفن مون وصل نشده. اصولا اگر نیاز به حضور تکنسین نباشه دو روزه باید وصل بشه، و گرنه حدود یک هفته طول می کشه. هر بار که زنگ می زنم به Telstra، باید یک نیم ساعتی پشت تلفن گویا منتظر بمونم و پیغامی که گذاشته اند اینه که الان همه اپراتورها مشغولند و شما در صف قرار داده شدید، یا منتظر بمانید یا در روز کاری بعد تماس بگیرید. وقتی اول صبح زنگ زده اید و این پیغام رو می شنوید قیافه تان دیدنی می شود. حداقل نمی گه نفر چندم هستید توی صف. بعدش هم با مسئول کار شما که Case Manager نامیده می شود، صحبت می کنید، اینقدر معذرت خواهی می کند که شما نمی توانید حداقل فحش بدهید دلتان خنک شود. همچنین چون مشکل از انهاست گفتند که شما هر چی بابت نداشتن تلفن ضرر داده اید و موبایل و اینترنت مصرف کرده اید می توانید Claim کنید و از Telstra بگیرید.

الان به خاطر تلفن نداشتن عملا اینترنت هم داره هدر میره، پولش را می دهیم و استفاده نمی توانیم بکنیم. بیشتر شبکه تلفن اینجا دست Telstra است و یک درصد کمی دست Optus است. یک جورایی مثل مخابرات ایران می مونه، مشتریاش خیلی راضی نیستند. مشکل اساسی که به نظر قابل تعمیم در جاهای دیگر نیز هست اینه که تا یک کاری طبق تعریف و درست پیش میره خیلی خوب انجام می دهند و شما هم خوشحالید، چون علاوه بر انجام کارتان برخورد خوبی هم با شما دارند. ولی وقتی یک جای کار به مشکل می خوره گیج گیجی می خورند و پدرتان در می آید تا از این مشکل دربیایید. البته چون درصد بالایی از مسایل بدون مشکل انجام می شود می شود اینطوری برداشت کرد که درصد بالایی از مشتریان رضایت دارند! 

فعلا که ما راه به راه به حالت های خاص می خوریم! 

جای خالی ایرانیها در فستیوال OneWorld در Hornsby

دیروز شنبه 8 نوامبر 2008 در محوطه مرکز خرید وست فیلد Hornsby فستیوالی برای نشان دادن فرهنگ ها و ملیت های مختلف استرالیا از ساعت 4 بعد از ظهر تا ساعت 10 شب توسط شهرداری Hornsby برگزار گردید. غرفه هایی برای فروش غذا و محصولات ملیت های مختلف در نظر گرفته شده بود که بیشتر غذاهای هندی، چینی، تایلندی و ترک بودند. در قسمت غرفه ها که اثری از ایرانیها نبود. آن طرف هم برای اجرای برنامه های مختلف موسیقی و رقص و ... یک سن درست کرده بودند و صندلی  چیده بودند. رقص های عربی، هندی، چینی، یونانی، پرتقالی، برزیلی، کوبایی، بالکانی و موسیقی ترکی و شعبده بازی و حرکات ژانگولر از جمله برنامه های این فستیوال بودند. مجری برنامه هم کارش درست بود، در فاصله بین برنامه ها، یک تکه هایی می اومد که بچه های کوچک خیلی خوششان می آمد یک مسابقه هایی هم برای بچه ها می گذاشت. در کل ارزش این رو داشت که تا آخر برنامه باشید. خصوصاً رقص یونانی که آخرین برنامه بود خیلی جالب بود. علیرغم اینکه هموطن هایی که در محوطه دیده می شدند کم نبودند جای خالی آنها در برگزاری این فستیوال مشهود بود. البته جای Aboriginal های استرالیا بیشتر خالی بود. 

Melbourne Cup Day

مثل اینکه زیاد از مشکلات گفتیم، دوستان دارند در مورد تصمیم مهاجرتشون تردید می کنند. اگرچه کجاشو دیدید حالا! از مگس و عنکبوتش نگفته ام هنوز! ولی امروز بحث رو عوض می کنم یک ذره روحیه بگیرید! بعداً به مشکلات دیگر می رسیم.



امروز روز ملبورن کاپ (Melbourne Cup Day) بود، مسابقه اسب دوانی در فلامینگتون واقع در ایالت ویکتوریا از سال 1861 هر ساله در هفته اول نوامبر برگزار می شود. در روز مسابقه، ایالت ویکتوریا تعطیل عمومی است و سایر ایالت های استرالیا نیز ملت سرکار می روند ولی عملاً سرشان با دمشان بازی می کند. این رویداد بزرگترین رویداد سال استرالیا محسوب می شود و برای توصیف آن "The race that stops a nation" را بکار می برند. خیلی از مردم چه علاقمند و چه غیر علاقمند یک جورایی در این قضیه وارد می شوند و یا حتی روی اسب ها شرط بندی می کنند. حداکثر 24 اسب در مسابقه شرکت می کنند و در مسافت دو مایل (3200 متر) با هم دیگر به رقابت می پردازتد.کل مسابقه در عرض 3 دقیقه انجام می شود. 

بلیط های شرط بندی معمولا به قیمت 1 تا 5 دلار با انتخاب random اسب از طریق سایت ها قابل خریداری است و به دلیل قیمت پایین آن بیشتر مردم به صورت تفریحی شرکت می کنند. (نمی دانم چه درصدی از) پول جمع آوری شده از بلیط ها بین آنهایی که اسب شان برنده می شود تقسیم می شود. در تلویزیون هنگام تماشای مسابقه، موقعی که اسب ها معرفی می شوند، یک عددی هم نشان داده می شود که بیانگر اینست که اگر این اسب شما باشد و ببرد، به ازای یک دلاری که بلیط خریده اید چقدر گیرتان می آید! عددها 6 دلار، 40 دلار، ... بودند. امسال میزان شرط بندی علیرغم اوضاع بد اقتصادی، کسانی بودند که تا 20 هزار دلار هم شرط بندی کرده بودند (و البته باختند!)

توی شرکت که از دیروز ملت هی نامه پراکنی می کردند که آقا بدوید که بلیط ها داره تموم می شه، برای ساعت 3 (ساعت شروع مسابقه) هم برنامه گذاشته بودند که کل کارمندان شرکت در محل کافه حضور بهم رسانیده و به همراه صرف نوشیدنی ها و خوردنی های مختلفی که توسط شرکت فراهم شده بود به تماشای مسابقه بپردازند. بعدش یک مسابقه انتخاب بهترین کلاه (خانم ها) و بهترین کراوات (آقایون) برگزار شد که به نفرات اول یک بطری شامپاین اهدا گردید! شایان ذکر است در روز ملبورن کاپ خانم ها کلاه می پوشند و Fashion show ها هم تو کار کلاه می روند.


جابجایی و هزینه های آن در استرالیا

ما نگفتیم نمی نویسیم دیگر، گفتیم ممکن است ناخواسته مرحوم شویم. فعلاً شما تشویق بفرمایید انشا الله نهضت را به همراه خانواده ادامه دهیم.
و اما بعد ...
قال المهندس الارنست : و شما را توصیه می کنم به انتخاب موشکافانه محل زندگی، بدانید و اگاه باشید که هزینه های جابجایی فراتر از تصورتان خواهد بود. در خصوص هزینه های جابجایی به موارد زیر می توان اشاره کرد: 
- اگر سر کار می روید علاوه بر آخر هفته ها، وسط هفته نیز یک چند روزی درگیر خواهید بود لذا 700 تا 1000 دلار کاهش درآمد یا استفاده از مرخصی که به هر حال بالقوه پول است را در نظر داشته باشید.

- برق، گاز و تلفن هر کدام برای جابجایی یک هزینه ای را درخواست می کنند. هر کدام 50-60 دلار هزینه دارند در واقع باید تماس بگیرید جای قبلی را disconnect کنید. و جای جدید را Connect کنید. البته کار قطع و وصل برای برق و گاز انجام نمی شود و فقط آدرس شما راعوض می کنند ولی بالاخره شارژ می کنند. ممکنه جای جدید اون شرکت سرویس ندهد لازم باشد با یک شرکت دیگر وارد قرارداد بشوید. که اینها هم یک هزینه های پنهانی دارند. مثلاً یک مبلغ ثابت سالیانه می خواهند. هرکدام پست جداگانه می طلبد که سر فرصت به آنها می پردازیم. تلفن هم 60 دلار است. اگر نیاز به بازدید تکنسین باشد 300 دلار. این را موقع قرارداد با Agency طی کنید که اگر لازم به بازدید تکنسین باشد به پای آنها باشد و شما همان 60 دلار را بپردازید. شما این سه قلم را 180 حساب کنید. دقیقش را بعدا اعلام می کنم

- اینترنت اگر ADSL دارید اولا که یک هزینه ای برای وصل شدن آن در جای جدید می گیرند. برای مورد ما  145 دلار است. یک دو هفته بی اینترنتی را هم مد نظر داشته باشید، در حالی که شما در قرارداد هستید و دارید پولش را می دهید و چون هنوز وصل نشده نمی توانید استفاده کنید. ظرفیت تان هم معمولا به ماه بعد منتقل نمی شود. این قلم را پس سرجمع 200 دلار در نظر بگیرید.

- خود جابجایی هم که داستان دارد. اگر بخواهید از خدمات شرکت هایی که اینکاره هستند مثل CityMove استفاده کنید، می بینید که نوشته یک ماشین 4 تن و 2 کارگر، نیم ساعتی 50 دلار، می گویید خوب 2 ساعته می شه 200 دلار، وقتی که کارتان 5 ساعت تمام طول می کشد آن هم با کمک خودتان، و اگر کمک نمی کردید می توانستید انتظار 7 ساعت را داشته باشید و نیم ساعت بیشتر برای برگشت به مبدا اضافه شارژ می کنند و دور مبلمان نایلون هم بپیچند متری 2 دلار حساب می کنند، شانصد متر استفاده می کنند و در آخر می بینید که 610 دلاری که با عرق جبین و کد یمین بدست آورده اید باید تقدیم کارگرهای ریلکس استرالیایی بکنید. و تازه یادتان می آید که مهندس ارنست زبانش مو درآورد از بس گفت اینها خیلی ریلکس کار می کنند. البته راه حلی در این خصوص هست، کرایه وانت و دو تا چرخ دستی برای 24 ساعت، که زیر 100 دلار در می آید و استفاده از کمک دوستان، که ما به خاطر جابجایی وسط هفته این انتخاب را نداشتیم.

- هزینه خش افتادن روی وسایل و زمان صرف شده و استرس و هزینه های روانی و ... را هم حساب کنید.

سرجمع 2000 دلار بعلاوه هزینه های روانی آن را در نظر داشته باشید. بنابراین تا حد امکان از جابجایی پرهیز کنید مگر اینکه جای ارزان تری با همان کیفیت و شرایط می توانید پیدا کنید که این هزینه ها را پوشش دهد. سر موعد هم اگر صاحبخانه یا Agency قصد بالابردن اجاره را داشته باشند معمولا می توانید چانه بزنید. آنها هم برایشان نمی صرفد هر شش ماه یکبار دنبال مستاجر جدید باشند بنابراین کنار می آیند. 
بزودی یک چک لیست برای انتخاب محل سکونت جهت اجاره آماده خواهم کرد. با ما همراه باشید.

خانواده و مهندس ارنست

چند تا از مهندس های خوب سوال مطرح کرده اند که چرا وبلاگت اسمش خانواده مهندس ارنست است ولی خبری از خانواده نیست. راستش من هم موافقم. من از آنا خواهش کردم حالا که فلون و جک و ... دور و برمون رو پر نکرده اند بیاد یک دستی بیندازه، تجربه ها و دیدگاه هایی که آنا داره ، من ندارم. من این پست را می دهم. شما هم تشویق کنید شاید آنا بیاد. شاید هم این آخرین پست من باشه! وصیت می کنم در این حالت اسم وبلاگ هم به خانواده مرحوم مهندس ارنست تغییر کنه.

مهندس ارنست آمد، مهندس ارنست با 3G آمد!

ممنون از الطاف همه دوستان. ببخشید که اینترنت کافی برای تشکر و پاسخگویی به نظرات مهندسین خوب نداریم. در واقع فعلاً تلفن هم نداریم چه برسد به اینترنت. داستان جابجایی و مشکلات و هزینه های اون رو بعداً مفصل خواهم نوشت. پست قبلی رو از روی موبایل زده بودم، این بلاگفا یک مشکلی داره که Google crome هم موقع زدن پست جدید اعتراضی می کنه. رو موبایل باعث می شه که قسمت متن رو اصلاً نیاره. به خاطر همین فکر یک راه حل بودم.

توی تبلیغ موبایل دیده بودم که گفته بود موبایل شما به عنوان یک مودم می تواند مورد استفاده قرار گیرد. یک تلاشی کردم و راه افتاد. الان موبایل رو با کابلش به USB لپ تاپ وصل کرده ام و از طریق اون ارتباط اینترنت برقرار شده.اینترنت موبایل رو برای 20 مگابایت، 5 دلار می دهم. هر چی ظرفیت رو بالاتر می برید ارزون تر می افته. 200 مگابایتش 12 دلار در می آید. البته اگر در عرض یک ماه استفاده نکنید سوخت می شود.20 دلار بدهید ماهی یک گیگابایت، 30 دلار 2 گیگابایت و 40 دلار 3 گیگابایت می توانید استفاده کنید.

اینترنت های وایرلس هم یک همچین چیزی هستند. یک مودم وایرلس کوچک که به Usb وصل می شه و توش یک سیم کارت قرار می گیره و از طریق شبکه موبایل 3G اینترنت رو در اختیار شما قرار می ده. البته برای کسی که عشق این رو داره که در قطار و در حال حرکت اینترنت استفاده کنه خوبه، و در مقایسه با ADSL2+ هم سرعت پایین تری داره هم ظرفیت پایین تری رو با اون قیمت دارید. الان با 50 دلار 25 گیگ ظرفیت ماهانه ADSL2+ می توانید بگیرید ( البته 25 گیگ هم زمان offpeak یعنی نصف شب ها ظرفیت داره، ما مصرف نمی کردیم).

حالا واقعاً مشکل جوانان ما اینترنته؟ مشکل ما اینه؟ جوانان ما رو از خونه شون انداخته اند بیرون رفته اند با سوسک ها هم نشین شده اند، شما در مورد اینترنت می نویسی؟؟

باز هم بی اینترنتی! باز هم سوسک!

مشکلات مستاجر بودن در استرالیا

از حادثه ترسند همه کاخ نشینان..........ما خانه بدوشان غم سیلاب نداریم

یک روز صندوق پست رو باز می کنید می بینید یک نامه دارید. از دادگاه و کلانتری محلی (Local Courts & Sheriff) به صاحبخانه و یا هر کس دیگری که اینجا رو اشغال کرده (Occupier). بدین مضمون که شما تا ساعت ده و صفر دقیقه و صفر ثانیه جمعه هفته بعد فرصت دارید اینجا رو تخلیه کنید. اولش با خودتون می گید که چیز مهمی نیست، من مستاجرم، مستاجر هم حق و حقوقی داره، اینجا ایران نیست، اینجا همه چیز حساب و کتاب داره. حتی یادتون می افته که یکی از دوستان گفته بوده که اگر  صاحبخونه بخواهد خونه رو بفروشد شما رو قبل از اتمام قراردادتون نمی تونه بیرون کنه. ولی اگر قراردادتون قبلاً تموم شده بوده ولی ادامه داده اید، بدون مشخص کردن زمان دیگر، باید 60 روز قبل به شما اطلاع بدهد که باید تخلیه کنید.

با شماره دادگاهه تماس می گیرید، می گویند که حکم دادگاه باید اجرا بشه، فرقی نمی کنه که شما مستاجر هستید یا نه. می گویید پس حق من به عنوان مستاجر چی می شه، می گویند که بله می دونیم، متاسفانه اینطوریه دیگه، شاید شما هم مشکلی نداشته اید و اجاره تون رو هم به موقع می دادید، ولی به هر حال شما قربانی مشکلاتی هستید که صاحبخانه تان با ندادن وام ایجاد کرده. شما بعد اینکه تخلیه کردید می توانید بروید از صاحبخانه قبلی شکایت کنید، البته مجبورید کلی خرج وکیل کنید، آخرش هم کسی که پول بانک رو نداده، و این مدت اجاره ها رو گرفته به جیب خودش سرازیر کرده، پول تو رو می خواهد بده؟؟

دوستان همه بسیج می شوند مشکل شما رو حل کنند:

-  یکیشون یک وکیل سراغ داره، ازش می پرسه، وکیله می گه قانون جدیده، بانک به شما لطف کرده یک هفته مهلت داده، می تونسته بگه از فردا پاشو! اگر وسایل داشته باشید بیرون می ریزند، هزینه اش رو هم ازتون می گیرند.

- یکی دیگه از دوستان سایت tenants.org.au رو معرفی می کنه، که یک سازمان غیر دولتی برای حفظ حقوق مستاجرینه، مشاوره هم داره، زنگ می زنید، می گن بله واقعاً متاسفانه همینطوره! حکم دادگاهه کاریش نمی شه کرد، همون موقع که گفتند میان و کلید ها رو عوض می کنند و پلمپ می کنند و اگه وسایل داشته باشید می مونه اون تو! 

- یکی دیگه سایت cttt.nsw.gov.au رو معرفی می کنه، می روید و مطلبی پیدا می کنید در این خصوص که می گوید مقاومت نکنید، و گرنه پلیس دخالت می کنه! زنگ هم می زنید، می گویند، بله، متاسفانه اینطوریه!

- یکی می گه به Fair Trading زنگ بزن، جواب همونه

خودتان هم در اینترنت می گردید ببینید قضیه چیه، تازه می فهمید که تنها نیستید، ملت زیادی به خاطر این قانون مسخره آواره شده اند! زبانتان هم خوب می شود، مثلاً کلمه foreclosure رو یاد می گیرید. کم کم مجاب می شوید که دنبال یک جای جدید باشید. 

خوشبختانه یک جایی پیدا می کنید با همون قیمت، با امکانات بهتر، ولی بدون View ی جای قبلی و احتمالاً با سر و صدای بیشتر به خاطر نزدیکی به ایستگاه قطار. می گویید جهنم دیگر، نمی توانیم وسایلمون رو بریزیم تو کوچه که! بیعانه (deposit) می دهید و تقریباً یک نفس راحت می کشید.

حالا که کلی اطلاعاتتان اضافه شد بگویید ببینم اگر بدانید که صاحبخانه تان بانک را دو در می کند و عنقریب است که بانک بیاید اینجا را تصاحب کند و شما را بیندازد بیرون چکار می کنید؟

1. اجاره تان را زودتر از موعد تمام می کنید ( یادتان باشد که طبق قانون مجبورید در این حالت تا پایان قرارداد اجاره را تا قرون آخرش پرداخت کنید)

2. اجاره تان را مثل بچه آدم سر وقتش می دهید، و انتظارش را دارید که یک روزی بانک سر برسه و شما رو بیرون بکنه

3. اجاره تان را نمی دهید، تا طبق قانون با شما برخورد شود و این دفعه صاحبخانه تان حکم تخلیه بگیرد و شما را بیندازد بیرون

4. راه حل دیگه ای هم هست؟

واقعی یا ساختگی؟؟؟
این داستان واقعی است و در 15 اکتبر 2008 برای مهندس ارنست در سیدنی اتفاق افتاده است! 
خدا ذلیل کند این اوزیها رو که یک قانونگذاری هم بلد نیستند. این بود اون چیزی که به خاطرش کره زمین رو نیم دور زده ایم؟؟