قدم خیر!

بالاخره کار اولم رو تو استرالیا شروع کردم. دیروز قرار بود شروع کنم که چون دستگاهم آماده نبود ازم خواستند که از امروز شروع کنم. و همین دیروز در مجمع سالیانه شرکت با مشخص شده ضرر 44 میلیون دلاری شرکت و پایین آمدن سهام شرکت از 6.5 دلار به 2.5 دلار در عرض یک سال گذشته، کناره گیری کرد و معاونش به جایش نشست. عجب قدمی داشتم! قبلاً قدم من یک جوری بود که وقتی از شرکتی در می آمدم شرکته زمین می خورد، الان ظاهراً داره قانون عوض می شه!

البته این مسائل برای دون پایه ها مشکلی ایجاد نمی کند. در کل شرکت بزرگی است و محیط کار تر و تمیز و مرتبی دارد. چای و قهوه و میوه و ... به راهه! داخلش بوفه داره که کیک و قهوه و ... داره، Permanent ها می توانند مجانی استفاده کنند ولی برای ما Contract یها پولیه! البته امروز با همکارا رفتیم و نشستیم به حساب اونها قهوه صرف نمودیم.

از نظر پوشش بیشتر شرکت ها اینجا Dress Code شان Smart Casual است! یعنی کراوات نمی زنند و پیراهن مردانه و کت شلوار یا کت تک و یا حتی بعضاً کاپشن می پوشند. آنهایی که با مشتری در ارتباط هستند معمولاً باید Formal بپوشند. به خاطر همین معمولا IT کارها اجباری به Formal پوشیدن ندارند. اینجا هم به من گفتند که لازم نیست کراوت بزنم.

از نظر کار هم معلومه یک چند سال پیش یک بنده خدایی بوده یک کارهای خوبی پایه گذاری کرده، بعدش اون رفته اینها خواسته اند ادامه بدهند یک جورایی گند زده اند! دیتابیسشون 190 گیگا بایت بود یک بررسی کردم یک جدول داشتند که 55 میلیون تا رکورد داشت! که بعداً متوجه شدم 66 هزار تا رکورد است که هر روز یک Snapshot از دیتای موجود می گیرند و اضافه می کنند به آن! 50 تا جدول بدون PK دارند و .... ( خواندن این قسمت برای دوستان غیر IT اختیاری است!)

در نهابت از کسانی که فکر می کنند اون سر دنیا همه کارها روی اصول و حساب و کتاب است استدعا دارم تجدید نظر بفرمایند!

بحث شیرین مالیات (Tax Return)

اینجا یکی از هنرهای ضروری برای زندگی، برگرداندن مالیات های داده شده یا Tax Return است. منظورم مالیات بر درآمد است. مالیات روی کالاها و خدمات (Goods and Services Tax) یا به اختصار GST را که معمولاً 10 درصد است می دهید، حرفی توش نیست. اینجا البته مثل امریکا و کانادا نیست و قیمت های اجناس را که در فروشگاه ها می بینید با GST اعمال شده است (Include است). در پایین رسید ها معمولاً مبلغ GST رو هم می بینید.

مالیات بر درآمد است که اینجا کمرشکن است. شما اگر 100 هزار دلار در سال در آمد داشته باشید 26 هزار دلار آن را باید مالیات بپردازید، مطابق جدول مالیاتی هرچه حقوق بالاتر می رود، درصد مالیات آن محدوده درآمدی بیشتر است. برای درآمد 80 هزار تا 180 هزار در سال مالیات 18 هزار بعلاوه 40 درصد مبلغ این Range را مالیات باید بدهید. در پایان سال مالی ( که اول July است) شما برای درآمد آن سالتان، مطابق قانون می توانید مقادیری از مالیات های پرداخت شده را برگردانید. روش کار اینست که شما بگویید هزینه ها و یا سرمایه گذاری که انجام داده اید باعث شده که حقوق شما کم شود. مثلاً شما برای آموزش یا مدارک مرتبط با کارتان 2000 دلار هزینه کرده اید. این باعث می شود شما حقوقتان به جای 100 هزار بشود 98 هزار و مالیات اضافه ای که بابت آن دو هزار پرداخت کرده اید (800 دلار) برمی گردد. یا اگر لپ تاپ بخرید، مالیاتش در سه سال قابل برگشت است.

شاید بحث مالیات برای کسانی که تازه وارد هستند در بدو ورود برایشان کاربردی نداشته باشد، اما چند تا نکته هست که باید توجه داشته باشید. اول اینکه هر خرید یا خرج عمده ای که انجام می دهید رسیدهایش را نگه دارید، چون ممکن است به درد برگشت مالیات بخورد. مثلاً شما درصدی از هزینه های موبایل و تلفن و اینترنت منزل را می توانید برای برگشت مالیات استفاده کنید. کسانی که بصورت Contract کار می کنند دستشان برای برگشت مالیات بازتر است و حتی ممکن است درصدی از مالیات اجاره خانه شان را هم برگردانند.

بحث دیگر، اینست که اگر شما در استرالیا قبل از ماه July به جای 12 ماه، مثلاً 8 ماه کار کرده باشید، چون درآمدتان در آن سال مالی در رنج پایین تری قرار می گیرد، مقدار قابل توجهی از مالیات هایی که پرداخت کرده اید بر می گردد. همچنین برای زوج های بدون فرزند که یکی از آنها شاغل نیست مبلغ 2100 دلار از مالیات پرداخت شده تحت عنوان Family Tax Benefit یا FTB قابل برگشت است.

یک محاسبه جالب دیگر، در خصوص خرید خانه است. اگر شما خانه بخرید و ساکن شوید که هیچ چی! ولی اگر خانه بخرید و اجاره بدهید یک جور سرمایه گذاری محسوب می شود و شما به فرض ماهی 3500 دلار قسط می دهید و خانه را ماهی 1500 دلار اجاره می دهید. این یعنی این که شما ماهی 2000 دلار ضرر می کنید. یعنی سالی 24000 دلار. بنابراین اگر حقوقتان 100 هزار دلار است در واقع درآمدتان 76 هزار است، یک چیزی تو مایه های 9 هزار دلار از مالیات شما بر می گردد. یعنی در 30 سال می شود 270 هزار دلار، که این خودش تقریباً ارزش اون خونه است! و شما فقط دارید بهره بانکی وام را پرداخت می کنید!

البته اطلاع از قوانین خیلی مهم است و نیازی هم نیست این کارها را خودتان انجام دهید. ملت اینجا معمولاً برای این جور کارها حسابدار می گیرند. 

Google Blogsearch

بطور اتفاقی به امکان جدید گوگل تحت عنوان BlogSearch برخوردم،ایده جالبی است: جستجوی یک عبارت در وبلاگ ها، می توانید به ترتیب پست هم مرتب کنید. اینطوری می توانید مطلب مورد نظر خودتان را در آخرین مطالب منتشر شده در وبلاگ ها جستجو کنید و یا رویداد خاصی را به ترتیب تاریخ پست در وبلاگ ها دنبال کنید. مثلاً با این روش می توانید ببینید بازی وبلاگی سرزمین مادری چگونه در حال گسترش است! قابل توجه آقا بهروز خالق بازی وبلاگی سرزمین مادری.

اصلاحات اساسی!

اگر چه دور از وطن هستم ولی هنوز اصلاح طلبم. رفتم اولین اصلاح رو در استرالیا انجام دادم. یک آرایشگر عراقی هست در بیرون مرکز خرید وست فیلد Hornsby کنار در KMart، اسمش Sam است، ده سال ایران بوده و فارسی رو مسلطه. 15 دلار گرفت و اصلاحات انجام داد.
نتیجه گیری اخلاقی: می توانیم از همکاری های کشور های دوست و برادر برای اصلاحات بهره مند شویم.

بازی وبلاگی سرزمین مادری!

ده دوازده روز پیش آقا بهروز از وبلاگ داریم میریم استرالیا منو به یک بازی وبلاگی تحت عنوان بازی وبلاگی سرزمین مادری دعوت کرد که به شرح زیر است:

1. برای نیمه مهاجران استرالیا: چه چیزهای خوب و با ارزشی ممکنه باعث بشه که از رفتن منصرف بشین؟
(برای مهاجران استرالیا: "چه چیزهای خوب و با ارزشی ممکنه باعث برگشتنتون بشه؟")
- یه خواهش: فقط حرفهای خوب بزنید و غم و غصه دار نکنین جوابهاتون رو جان عزیزانتان!!

2. برای نیمه مهاجران استرالیا: چه چیزها و یا خاطرات ارزشمندی هست که وقتی اونجا رفتید ازشون با افتخار واسه اجانب صحبت می کنید؟
(برای مهاجران استرالیا: "چه چیزها و یا خاطرات ارزشمندی از سرزمین مادری تون به یاد دارید واسه افتخار کردن پهلوی اجانب!؟")

جزییات شرایط بازی را از اینجا دنبال کنید.

اول اینکه تشکر می کنم از آقا بهروز، به خاطر دعوتش. راستش تو این مدت که دنبال کار بودم اصلاً اعصابشو نداشتم به این جور چیزا فکر کنم. ملتی هم که دعوت شده بودند به نظر مخشون کلید کرده، تو این مدت پست نداده اند. راستش شرایط بازی یک مقدار سخته، چون هم قراره حرفهای خوب بزنیم و هم قضیه رو صیاصی نکنیم!

در مورد سئوال اول می تونم بگم من کسی نبودم که به خاطر اینکه نمی تونستم تحمل کنم ایران رو ترک کرده باشم. به نظر من مهاجرت باعث می شه آدم بزرگ بشه. شما به یک جایی می رسید که فضای بیشتری برای رشد می خواهید و اون موقع باید مهاجرت کنید. من یک بار این کار رو کردم. از یک بخش کوچک اطراف تبریز مهاجرت کردم به تهران. اگرچه هنوز هم حس خاصی نسبت به زادگاهم دارم و خانواده ام هم هنوز آنجا هستند، ولی پانزده سال نیز در تهران زندگی کرده ام، حس خاصی نسبت به تهران هم دارم! فرهنگم عوض شده و نمی تونم برم تبریز زندگی کنم، اگر برم هم کار مناسب پیدا نمی کنم. الان فارسی فکر می کنم! فارسی خواب می بینم! اگرچه اطلاعات زبان آذریم زیادتر از موقعی است که آنجا بودم، اگرچه به ترکی استانبولی علاقه شدید دارم و یاد گرفته ام چون کلمات گم شده زبان مادریم را در آن پیدا می کنم. این تغییرات بد نیست. الان هم فکر می کنم به روزی که انگلیسی فکر کنم و انگلیسی خواب ببینم.

در کل به نظر من ایرانیها زیادی احساساتی هستند. در استرالیا خیلی ها را می بینید که از انگلیس پاشده اند آمده اند اینجا زندگی می کنند.برایشان تفاوت زیادی ندارد، هر جا راحت ترند زندگی می کنند. یک جایی می خواندم که می گفت ایرانیها مهاجران خوبی نیستند چون نگاهشان به گذشته است. مهاجر باید نگاهش به آینده باشد. با امکانات ارتباطی که هست به نظر من دلتنگی ها حل می شود. همه چیز عادت است. جهان وطنی را باید جدی بگیریم. ایده دهکده جهانی به سرعت داره پیاده می شه. و تنها جایی که جزو این دهکده نیست همانا سرزمین مادری ماست! اینجا اینترنت در همه ابعاد زندگی مردم نفوذ کرده ولی در ایران هنوز سر بدیهی ترین مسائل بحث می شود و اخرش هم نتیجه ای حاصل نمی شود.

من استرالیا را هم هنوز وطن خود نمی دانم. اگر فضای رشد مورد نظر من رو نداشته باشه، اینجا هم ماندنی نخواهم بود. ایران هم اگر برسه به جایی که بر خلاف جهت آب شنا نکنه و در مسیری که دنیا طی می کنه جهت گیری و عمل کنه چه بسا به جای اینکه خوشحال باشیم که فارغ التحصیل های بهترین دانشگاههامون رو می فرستیم استرالیا تا بیکاری رو کنترل کنیم (خبر)، ما بتونیم برای فارغ التحصیلان بهترین دانشگاه های دنیا شرایط تعیین کنیم برای ویزای کار در ایران! یک وقت دیدید اون موقع ما هم برگشتیم! در کل من چشمم آب نمی خوره وضعیت ایران بهتر بشه، مگر اینکه وضعیت دنیا خراب تر بشه اونهایی که رفته اند و بر گردونه!

در خصوص سئوال دوم  هم راستش من اصلاً به تاریخ دوهزار و خورده ای ساله مملکتمون افتخار نمی کنم بلکه خجالت هم می کشم در موردش صحبت کنم. جایی که اینها در عرض دویست سال رسیده اند، ما در عرض دوهزار و پانصد سال هنوز امیدی هم به رسیدن به آن را نداریم. من اگر بخواهم افتخاری هم بکنم به همین ایرانیهایی که هر جا می روند موفق تر از همه عمل می کنند افتخار خواهم کرد. اصلاً شاید یک جوری بشه شما به مهندس ارنست افتخار کنید! خدا رو چی دیدی! هیچ چیز غیر ممکن نیست.

من هم وبلاگهای مهاجرت به استرالیا ، سلام استرالیا و یک خانواده چهارنفره در پرث استرالیا را به شرکت این بازی دعوت می کنم. ببخشید. حس شما رو درک می کنم ولی این قانون بازیه!

Contract یا Permanent! مسئله اینست.

ممنون از تبریکات! ما بعد از دو ماه همچنان محتاج دعای شما خواهیم بود.

حالا قرارداد رو که می بندید، همه راه به راه دارند پیشنهاد می دهند و حتی می بینند مقاومت می کنید، حقوق پیشنهادی رو بالا می برند. من که فعلا تصمیم دارم همین قراردادی رو که بستم بهش پایبند باشم. اگرچه توی قرارداد آمده که تا یک ماه می توانند بگویند از فردا نیا! و دو ماه بعدش هم یک هفته قبلش می توانند بگویند نیا!

کارها اینجا بر دو نوع است، Permanent و Contract:
کارهای Permanent مثل قرارداد استخدام ما هستند. حقوق ماهیانه مشخص می شود، سالی چهار هفته مرخصی دارید که دو هفته از آن را می توانید استفاده نکنید و حقوق مربوط به آن را بگیرید. 10 روز تعطیلی در سال هست و 10 روز در سال مرخصی استعلاجی یا Sick leave دارید، البته اگر کسی از خانواده تان هم مریض باشد می توانید از Sick Leave تان استفاده کنید. پرداخت حقوق معمولا دو هفته ای یا ماهیانه است. علاوه بر حقوق 10 درصد حقوق دریافتی نیز به عنوان Superannuation و یا به اختصار Super به حساب شما در شرکتی که مشخص می کنید واریز می شود، و در زمان بازنشستگی می توانید برداشت کنید. وقتی می گویند حقوق 70K Base است یا 70K+Super است یعنی شرکت 70K در سال به شما پرداخت می کند و 10 درصد آن را نیز به عنوان سوپر پرداخت می کند. وقتی می گویند 77K Pakage همان معنی 70K Base را می دهد. یعنی سوپر توشه (Include است). معمولاً برای قطع همکاری یک ماه Notice لازم است. یعنی می توانند به شما بگویند از یک ماه بعد نیا! شما هم همینطور! می توانید بگویید از ماه بعد نمی ایم. در دوره Probation یا همان دوره آزمایشی که معمولا 3 ماه است زمان Notice را کمتر می گیرند، یک هفته، یک روز و یا حتی بدون Notice!

کارهای Contract به صورت ساعتی یا روزانه حقوق شان محاسبه می شود. مرخصی، تعطیلی، Sick Leave و ... ندارد و سوپر هم داخل آن است. معمولاً سه ماهه یا شش ماهه هستند. یک ساله یا دو ساله هم حتی پیدا می شود ولی نادر است. برای قطع همکاری معمولاً یک هفته Notice لازم است. پرداخت حقوق معمولا هفتگی انجام می شود. شما برای کار Contract یا باید شرکت خودتان را ثبت کنید و کارمند شرکت خودتان باشید و یا زیر چتر یک Umbrella Company می روید و یا ممکن است خود Agency که کار را معرفی کرده، شرکت ثبت شده برای این منظور داشته باشد که دیگر نیازی نیست شما نگران آن باشید. شرکتی که قرارداد می بندد شما را سه مدل بیمه می کند، بیمه مسئولیت است، که اگر شما خرابکاری کردید بیمه کند حمایت.

شما اگر بخواهید درآمد سالیانه Contract را با Permanent مقایسه کنید باید حقوق یک ماه را ضربدر 10 ماه کنید، 10 درصد سوپر را کم کنید. بعد مقایسه کنید. البته بهتر است بعد کسر مالیات مقایسه کنید تا با دید واقعی تری تصمیم گیری کنید. مالیات برای 80,000 دلار در سال 19100 دلار است و بالاتر از آن 40% ! بنابراین با حقوق 100K فقط 12K بیشتر از 80K دستتان را می گیرد. برای اطلاع دقیق تر از نحوه محاسبه مالیات می توانید به سایت اداره مالیاتی بروید و شرایط را ببینید یا از individual tax calculator آن استفاده کنید.

گهی بر طارم اعلی نشینیم...

پریروز دو تا مصاحبه پشت سر هم داشتم، هر دو تا جواب مثبت دادند! همیشه اینطوری بوده! من هر وقت دنبال کار بودم یا پیدا نمی شد، یا چند تا بود که باید یکی رو انتخاب می کردی. انتخاب سختی هم هست. جای معتبرتر  Contract سه ماهه است ولی اون یکی Permanent است. ولی به هر حال من جای اولی رو انتخاب کردم، Challenge بیشتری خواهد داشت مطمئناً، ولی فکر می کنم آینده بهتری داشته باشد. شروع نکرده دوباره باید دنبال کار باشم، مگر اینکه شانس بیاورم جای Permanent باز بشه تو همون شرکت.

ممنون از نفس های گرمتان! با توجه به اینکه دعاهای شما ملت غیور جواب داده است دوستانی التماس دعا داشتند برای آمدن ویزا، همچنین برای مشخص شدن Case officer و قبول شدن در امتحان IELTS نیز عده دیگری التماس دعا داشتند! خلاصه کارتان گرفته است.

قطار شهری در سیدنی

اینجا وسایل نقلیه عمومی نیز برای کسی که تازه از ایران اومده خیلی گران به نظر می رسد. البته به دلیل گستردگی شهر فاصله ها هم زیاد است. اینجا متروش زیر زمینی نیست و بهش می گویند قطار شهری (CityRail). از Hornsby تا شهر 45 دقیقه با قطار راه است. بلیط قطار بسته به فاصله و زمان متفاوت است. در ساعت های پیک مثل 7 تا 8 صبح بلیط رفت و برگشت(Day Return) از Hornsby تا شهر 8 تا 9 دلار است. در ساعات خلوت مثل وسط روز تا 5 دلار هم حساب می کند. بلیط رفت و برگشت ارزانتر از دو تا بلیط یک سره ( Single) می افتد. بلیط ها را می توانید از ماشین های بلیط فروش(تصویر زیر) و یا باجه ها تهیه کنید. دانش آموزان و دانشجویان با داشتن کارت های مخصوص می توانند از تخفیف در بلیط استفاده کنند. بلیط های بلند مدت تر ( مثلاً 14 روزه) هم هست که برای کسانی که هر روز یک مسیر خاص را طی می کنند مناسب است و ارزانتر (در حد ساعات غیر پیک) می افتد.




در بعضی از ایستگاه ها (عموماً ایستگاه های واقع در شهر) برای ورود و خروج باید بلیط تان را در دستگاه قرار دهید تا مسیر عبورتان باز شود ولی در ایستگاه های دیگر شما می توانید بدون ارائه بلیط سوار شوید. مکانیزم کنترلی به این صورت است که یا در ایستگاه مقصد گیر می افتید و نمی توانید خارج شوید. و یا توسط مامورانی که در داخل قطار بعضاً سر می رسند و بلیط ها را کنترل می کنند شناسایی می شوید. حتی یک بار اگر توسط مامور قطار به اتهام نداشتن بلیط گیر بیفتید غیر از جریمه، ممکن است در موقع اقدام برای Citizen شدن دچار مشکلات عدیده شوید. بنابراین اگر نرسیدید بلیط بخرید و قطار دارد حرکت می کند منتظر قطار بعدی بمانید.

یک امکان جالبی که وجود دارد و کاربردهای مختلف می تواند داشته باشد سایت اطلاع رسانی CityRail است. در سایت http://131500.com.au شما می توانید با مشخص نمودن مبدا و مقصد، مسیر و ساعات حرکت قطار، اتوبوس و Ferry مورد نیاز را دریافت کنید و حتی مشخص می کند چقدر باید پیاده بروید و نقشه مسیر پیاده روی را نیز مشخص می کند. این سایت حتی با دادن آدرس دقیق به عنوان مبدا یا مقصد نیز کار می کند. حالا چرا اسم سایت 131500 است؟ چون شماره تلفن اطلاع رسانی CityRail همین است. با استفاده از این سایت می توانید زمان خروج از منزل را برنامه ریزی کنید تا دقیقاً همزمان با قطار به ایستگاه برسید.

با این که با ما همسفرید خوشحالیم!

برره

چهار ایستگاه بالاتر از Hornsby ایستگاه برره (Berowra) است. دو رو برش پارک جنگلی بزرگ به مساحت حدود چهار هزار هکتار هست. امروز به همت دوستان ماشین دار رفتیم یک سری به آبهای برره (Berowra Waters) زدیم! اینجا که رفتیم برره پایین حساب می شد، برره بالا (Berowra Heights) رو هنوز ندیده ایم. آبهای اینجا بیشتر حالت خلیج داره تا رودخانه. توی نقشه هم که نگاه می کنید مشخصه، خلیج (Bay) زیاد دارند. به هر حال جای قشنگی بود، ملت اینجا قایق هاشون رو می بندند پشت ماشین، میان چنین جاهایی حالشو می برند. ما هم دو تا قایق موتوری کرایه کردیم (هر کدام 35 دلار برای یک ساعت و 70 دلار برای چهار ساعت) و یک گشتی در آبهای برره زدیم. هوا هم عالی بود، انگار نه انگار که الان وسط زمستونه!

برگشتنی هم یک سر به Fagan Park رفتیم، جای بسیار زیبایی است، هر قسمتش رو به سبک یک جایی درست کرده اند با پوشش گیاهی و درختان آنجا. Chinese Garden دارد، African Garden, Dutch Garden و ... بعضی از درختان هم شکوفه کرده بودند. دیگه فکر کنم توی یکی دو هفته اینده اثری از زمستان نباشد. چند تا عکس هم گذاشتم از اینجا.

چیزی که اینجا جالب توجه است اینه که هر جای تفریحی می روید، اصلاً شلوغی نمی بینید، اگرچه ملت شان اهل گشت و گذار هستند. تراکم کم یعنی همین دیگه! استرالیا به این بزرگی فقط 20 میلیون جمعیت داره!
نتیجه گیری اخلاقی: جا هست. بیایید!

در باب رزومه نویسی و کاریابی در استرالیا!

الان شش هفته است که دنبال کار هستم. تا حالا چهل پنجاه تا تماس تلفنی از طرف Agency ها داشتم و ده تا Agency و هفت شرکت برای مصاحبه دعوتم کرده اند. از بین اینها فقط دو تا از شرکت ها رو دوست داشتم برم که یکیشون یک سئوالش رو نتونسته بودم جواب بدم، ردم کرد، که بعد از یک ماه و نیم هنوز نیروی مناسبش رو استخدام نکرده! اون یکی هم بدلیل اینکه دنبال یک نیروی کم تجربه تر بود!! یکی نیست بهشون بگه شما که همون حقوق رو می خواهید بدهید، حالا چه فرقی می کنه! می ترسید بعداً شاخ بشه؟؟

به هر حال بعد از این قضیه رزومه ام رو عوض کردم و سوابق مدیریتی و حتی Technical Lead ها رو هم حذف کردم، حالا اوضاع یک مقدار بدتر شد. چون هر جا می رفتم اول باید می دیدم کدوم رزومه من دستشه بر اساس اون صحبت می کردم. بنابر این توصیه می کنم اگه مطلبی هست که بر اساس نوع کار ممکن است حرفتان را عوض کنید در رزومه نیاورید. اگرچه در اصول رزومه نویسی می گویند اینکه بگویید من در فلان پروژه کار کرده ام کفایت نمی کند باید بگویید چکاره بوده اید در این پروژه، به نظر من عجالتاً شما این یک قلم را رعایت نکنید. اینها را بعداً در مصاحبه عنوان کنید.

مسئله دیگر اینکه چون شما با Agency ها طرف می شوید در ابتدا، باید رزومه تان مناسب Agency باشد.بعضی از Agent ها تخصصی کار می کنند (مثلاً فقط دات نت) ولی بیشترشون اطلاعات کافی ندارند، و نمی فهمند شما که نوشته اید VB.Net خوب حتماً Visual Studio هم کار کرده اید، چون محیط کار VB.Net است! بنا براین توصیه می گردد یک قسمت Technical Skills در صفحه اول داشته باشید و Keyword هایی که در زمینه کارتان است بصورت دسته بندی شده بریزید آنجا! نگویید نوشته ام ASP.Net کفایت می کند! CSS، JavaScript,HTML,DHTML,Ajax را نیز ذکر کنید. فکر نکنید که لازم نیست بنویسید Windows Forms هم کار کرده اید. Visual Source Safe کار کرده اید؟ بنویسید توی این قسمت! ترجیحاً این Keyword ها را در یک یا چند تا از بندهای Career History تان هم ذکر کنید و آمادگی این را داشته باشید که بگویید هر کدام را در کجا کار کرده اید.

بعضی از Agency ها با شما تماس می گیرند که فقط حرف بکشند. کاری سراغ ندارند! فقط می خواهند بدانند کجاها قبلاً رفته اید یا قراره برید برای مصاحبه، ولی این رو طوری مطرح می کنند که شما تازه کار باشید حرفشان را باور می کنید! می گویند بگو کجاها Agency های دیگر تو رو معرفی کرده اند تا ما از این شرکت ها دور وایستیم! (ترجمه Stay away بود!) بهتر است بگویید من اجازه ندارم اسامی شرکت ها را بگویم. اگر بگویید شانس خود را کم کرده اید. چون این Agency می خواهد برود پیله کند به آن شرکت و کس دیگه ای رو معرفی کند.

نکته دیگر اینکه اگر خیلی جا عوض کرده اید، خیلی خوب نیست در رزومه هفت هشت ده جا ردیف کنید. ترجیحاً چند جا رو ترکیب کنید و به اسم شرکتی بنویسید که می دانید کسی اونجا هست که اگر لازم بود این قضیه رو تایید می کنه. البته اینجا معمولاً به مدرک کتبی نیاز ندارند. من خودم توی 5 سال چهار جا کار کرده بودم، کردمش یک جا. توی 10 سال سه جا رو ردیف کردم. اینطوری دیگه خیلی گیر نمی دهند که چرا از فلانجا در اومدی...

یک جایی برای مصاحبه دوم دعوتم کرده، دوشنبه قراره برم. Agency ازم Reference خواست. من هم دو تا از رئیس های قبلی و یکی از دوستان اینجا را دادم. یک میل هم به این ملت زدم که حواسشان باشد تعریف می کنند روی نکات فنی تاکید کنند نه مدیریتی! فکر می کردم برای اونهایی که ایران هستند از email استفاده می کنند. ولی یک ساعته به همشون زنگ زده بودند، شانس آوردم که قبلش من زنگ زدم هماهنگ کردم باهاشون.

خلاصه اینکه این نکاتی که مهندس یزدان پناه اینجا خلاصه ذکر کرده اند، اگر بخواهیم باز کنیم هر کدام داستانی دارد. من توصیه می کنم به اینها عمل کنید.

دعا کنید دوشنبه این کاره رو بگیرم. دیگه کم کم دارم خسته می شم!