قالب
موید باشید
موید باشید
امروز روز Kids to work day بود تو شرکت ما. از همه کارمندان شرکت دعوت کرده بودند که بچه هاشون رو بیارند شرکت و توی محوطه کافه شرکت برای بچه ها برنامه های مختلف تفریحی گذاشته بودند مثل رنگ کردن صورت و درست کردن شکل های مختلف با بادکنک و ... کار جالبیه و باعث می شه بچه ها هم محیط کار پدر مادرشون رو ببینند و هم اجتماعی تر و به قول اینها Socialize بشوند. ظاهرا در استرالیا یک روز مشخص نیست و بعضی شرکت ها در زمانهایی که خودشون تعیین می کنند چنین روزی رو برگزار می کنند و معمولا در زمان تعطیلی مدارس هم هست. به نظر می رسد در استرالیا روز ملی برای این کار نداریم ولی در امریکا و کانادا روز مشخصی رو برای بردن بچه ها به سر کار مشخص کرده اند. وب سایت های TakeOurKidsToWork برای کانادا و DaughtersAndSonsToWork برای امریکاست.
توی اینترنت در این مورد می گشتم روزی برای بردن سگ ها به محل کار هم دارند! اینجا رو ببینید.
در حالیکه هموطنانمون در ایران از دست صدا و سیمای جمهوری اسلامی به تنگ آمده اند و حال و حوصله اطلاع رسانی یک طرفه شبکه های تلویزیونی دولتی ایران را ندارند، برای کسانی که در خارج از کشور هستند هر وسیله ای برای اطلاع از وضعیت و فضای موجود در ایران غنیمت است. سایت کانال 1 را می توانید برای دیدن کلیه شبکه های دولتی ایران و شبکه های ماهواره ای فارسی زبان و نیز بسیاری از شبکه های ماهواره ای غیر فارسی زبان استفاده کنید. شاید با این امکان یک مقدار از فضای بیش از اندازه مثبت بالاترین و فیس بوک خنثی شده و دید منطقی تری به مسایل جاری در ایران پیدا کنید
ماه جولای شروع شد و زمان ارسال اظهار نامه مالیاتی و برگشت مالیات است. یک پست قبلا در مورد مالیات داده ام که خیلی از موارد رو پوشش داده من اینجا نکات تکمیلی رو اضافه می کنم. مهلت ارسال اظهارنامه مالیاتی تا 31 اکتبر هستش. البته بعد اون هم تا آخر سال امکان پذیره ولی مشمول جریمه می شه. اگر سال مالی گذشته یعنی از 1 جولای سال قبل تا 30 جون امسال درآمدی داشته اید باید اظهارنامه مالیاتی پر کنید، و بالطبع هر چه زودتر هم اینکار رو بکنید بهتره چون زودتر مبلغ اضافی که کسر شده به دستتون می رسه. حدود دو هفته پس از ارسال اظهارنامه برایتان چک مالیات برگشتی ارسال می شه و یا اگر شماره حساب داده باشید به حسابتان ریخته می شه.
برای برگشت مالیات شما یک برگه تحت عنوان Group Certificate یا Payment Summary از محل کارتان برایتان می فرستند که کل مبلغ درآمد شما (Gross Payment) رو به همراه مبلغی که به عنوان مالیات کم شده در آن مشخص شده است. هر هزینه ای که در راستای کارتان انجام دادید از جمله هزینه شرکت در یک کنفرانس مربوط به کار یا خرید مجله، نرم افزار و یا هر وسیله مرتبط با کارتان در صورتیکه رسیدش را دارید برای برگشت مالیات می توانید استفاده کنید. حتی درصدی از صورتحساب های تلفن، موبایل و اینترنت رو می توانید در صورتیکه برای کارتان استفاده می کنید می توانید به قول معروف Claim کنید. داستان اینه که اینها درآمد قابل مالیات (Taxable Income) شما رو کاهش می دهد و شما عملا مبلغ اضافه ای که بابت مالیات پرداخت شده رو از دولت پس می گیرید.
توجه داشته باشید که اگرچه این کارها رو خودتون هم می توانید انجام بدهید و از طریق سایت اداره مالیاتی استرالیا می توانید نرم افزار مالیات الکترونیکی (e-Tax) رو دانلود کنید و اون کمک زیادی به شما می کنه و حتی وصل می شه و یک سری اطلاعات رو از اداره مالیات می گیره و براتون پر می کنه ولی به هر حال دانستن قوانین در اینجا خیلی مهمه. اگر یک موقع اشتباه کنید و بعدا اداره مالیات گیر بدهد و درخواست مدارک بکند و مشخص شود که مشکل تو کارتون هست ممکنه جریمه شوید و یا اینکه هر سال پرونده شما تحت نظارت باشه. بنابراین راه حل عاقلانه ای است که از یک Tax Agent مطمئن که به قوانین آشناست استفاده کنید. جالب اینجاست که هزینه Tax Agent رو هم می توانید سال بعد به عنوان هزینه های مربوط به کارتان Claim کنید و عملا حدود 40 درصد آن برمی گردد. یک از دوستان ایرانی Tax Agent رسمی و ثبت شده هستند که من با ایشون کار می کنم و اگر کسی بخواهد می تونم معرفی کنم.
یک سری مسایل قانونی رو هم بدونید بد نیست. مثلا این که مدارک مربوط به برگشت مالیات رو اعم از رسید ها، قبض ها و ... که برای برگشت مالیات استفاده کرده اید تا 5 سال باید نگه دارید چون هر آن اداره مالیات ممکنه از شما درخواست کنه واگر نداشته باشید مدارک رو برایتان مشکل ایجاد می شود. اگر قبض ندارید ولی Statement بانکی دارید که نشان می دهد پولی بابت آن مورد کم شده کفایت می کند. همچنین هزینه های مربوط به زمان قبل از شروع کارتان را نمی توانید Claim کنید. هزینه مربوط به خرید لپ تاپ هم باید در سه سال سرشکن شود و همه را نمی توانید یکجا Claim کنید.
امیدوارم که امسال سال پر برگشتی برایتان باشد. اگر سال مالی قبل چند ماهی بیکار بوده اید شانس بیشتری دارید.
یک هفته ای هست که محمد رضا و بانو اومده اند پشت دریاها و در خدمتشون هستیم، فرصت نشده آپدیت کنیم. فعلا جو انتخاباتی هم که بر همه جا حاکمه و ما هم گفتیم یک پست انتخاباتی بدهیم. امیدوار بودیم که انتخابات رو تو استرالیا یا بیندازند شنبه و یا اینکه توی شهرهای بزرگ مثل سیدنی هم برگزار بشه، سایت سفارت هم که خبری نبود، البته داره الان یک تکونهایی می خوره و یک صفحه خاص انتخابات گذاشته. ولی اطلاعیه شماره یک سفارت ایران توی کانادا تو ذوقم خورد، جایی مثل تورنتو که صد هزار نفر ایرانی داره توش صندوق نخواهند داشت و ملتی که می خواهند رای بدهند باید بروند اتاوا. حالا درسته برای استرالیا یک قولهایی دارند می دهند که توی شهرهای بزرگ هم می خواهند صندوق بگذارند و در پروسه گرفتن مجوز هستند با توجه به اینکه تعداد کل ایرانیها تو استرالیا حدود 25 هزار نفر هستش به نظر بعید می رسه این کار رو انجام بدهند!
باز ببینیم چی می شه، حداقل زودتر می گفتند ما می فهمیدیم باید جمعه رو مرخصی بگیریم یا نه؟
پی نوشت: مثل اینکه حل شد، سیدنی هم قراره صندوق بیارند
اخیرا یک دروه آموزش الکترونیکی رفتار سازمانی برای کارمندان شرکت گذاشتند که همه باید هر وقت فرصت می کردند از طریق سایت این دوره رو گذرانده و امتحانش رو به صورت آنلاین می دادند. بحث اصلی رعایت عدم Discrimination یا تبعیض ( نژادی، وضعیت تاهل، بارداری، عیالواری، عضویت اتحادیه صنفی، ، سنی، جنسیتی، عقیدتی، معلولیتی، مسئولیتهای خانوادگی و ... ) و ایجاد مزاحمت (harassment) و سو استفاده از قدرت یا قلدری (Bullying) بود.
موضوع اصلی آگاهی از حقوق خود به عنوان یک کارمند بود. و قانون دادن این آگاهی و نظارت بر اجرای اون رو بر عهده شرکت گذاشته است. اگر به انواع تبعیض ها نگاه کنید می فهمید که قانون تا کجا جلو رفته. اگر برای یک کاری دو نفر اقدام کنند و یکی رو به خاطر سن زیادش رد کنید این قانون رو نقض کردید، یا اگر به خاطر اینکه یک خانمی باردار است یک نفر دیگر رو برای کار انتخاب کنید این قانون نقض شده و اگر شرکت توانایی ایجاد شرایط برای رفت و آمد معلول جسمی رو داره ولی به خاطر اینکه این خرج رو نکنه از پذیرفتن یک معلول برای یک کاری که فرد معلول هم مثل فرد عادی می تونه انجام بده (مثل حسابداری) سر باز بزنه این قانون رو زیر پا گذاشته. نمی گم اینجا قانون صد در صد اجرا می شه ولی به هر حال همین که قانون به مرحله ای می رسه که این جور چیزها براش مهم می شه اجرای قانون رو بصورت کم و بیش در پی خواهد داشت. شما می دونید که به خاطر نژادتون اگر مورد آزار و اذیت قرار گرفتید تو محل کارتون قانون پشت سر شما وایستاده و قانون هم جریمه های سنگینی هم برای شخص مربوطه و هم برای شرکت اعمال می کند.
برای آگاهی از قوانین ضد تبعیض لینک های زیر راببینید. ترتیب و سال وضع این قوانین برای من جالب بود، یعنی اینکه مسئله تبعیض نژادی باید به وضعیت خوبی رسیده باشه که مسئله تبعیض جنسیتی مطرح بشه و باز بعد از اون به فکر رفع تبعیض از معلولین بیفتند.
Human Rights and Equal Opportunity Commission Act 1986
Disability Discrimiation Act 1992
همچنین لینک های زیر را برای اطلاع بیشتر ببینید
هفته گذشته (12 تا 14 ماه می) نمایشگاه CeBIT استرالیا در دارلینگ هاربر سیدنی برگزار شد. ورودیه اش فکر کنم 65 دلار بود که تو سایتش (گوگل کروم می گه نروید تو این سایت، خطرناکه!) نوشته بود اگر از طریق سایت ثبت نام کنید 40 دلار می شه، اگر Promotion Code وارد می کردید هم رایگان بود، Promotion Code رو هم تو روزنامه ها می تونستید پیدا کنید یعنی عملا رایگان بود و فقط شما رو تشویق می کردند که ثبت نام کنید. بعد از ثبت نام از طریق وب سایت یک فایلی حاوی یک بارکد و راهنمای مختصر برای شما فرستاده می شد که باید پرینت می کردید و یا می تونستید بگید بفرسته رو موبایلتون، جلوی درش چند تا دستگاه بود که شبیه بارکد ریدرهای فروشگاه ها بود، شما بارکد رو جلوش می گرفتید و کارت شما رو چاپ می کرد. و یک بند هم می دادند که بیندازید به گردنتون.
ابعاد نمایشگاه به نمایشگاه کامپیوتر ایران نمی رسید و خیلی هم چیز جالبی یافت نمی شد. (دوستانی که CeBIT آلمان رو دیده اند، اونجا هم همینطوریه؟) حداقل تو ایران دستفروش های بیرون نمایشگاه یک شور و حالی بهش می دادند! نکته ای که برام جالب بود هر غرفه ای که یک مقدار اطلاعات بیشتر می خواستید می گفتند می تونم کارتت رو اسکن کنم؟ و با اسکن کردن بارکد روی کارت عملا به اطلاعاتی که شما در هنگام ثبت نام داده بودید دسترسی پیدا می کردند. یکی از غرفه ها هم یک قرعه کشی با جایزه هارد 2 ترابایتی گذاشته بود که فقط لازم بود کارت شما رو اسکن کنه.
از همه دوستانی که تبریک گفتند ممنونم.
تو این پست فقط می خواستم یک سایت برای کسانی که دنبال کار هستند معرفی کنم. سایت TechInterviews برای دوستان IT کار که می خواهند برای مصاحبه فنی بروند می تونه بسیار مفید باشه. امیدوارم در جستجو برای کار، با مرحله ای برسید که این سایت رو نیاز داشته باشید.
این پست دامون رو هم ببینید
این پست رو برای دوستانی که توی این وضعیت اقتصاد جهانی، دنبال کار اول توی مملکت جدید هستند می دهم. هشت ماه پیش که سر کار اول رفتم و یک قرارداد سه ماهه بستم، انتظارش رو داشتم که این قرارداد تا یک مدتهایی تمدید بشه ولی اینقدر ها هم مثبت فکر نمی کردم که بعد از چندین بار تمدید شدن تا 8 ماه، تبدیل به یک کار Permanent بشه. دیروز من Permanent شدم در حالیکه توی شرکت هر یکی دو هفته شاهد خداحافظی یک نفر هستیم که در واقع یک جورایی عذرشون خواسته می شه، و در حالیکه شرکت یکی از چهار طبقه ای رو که اجاره کرده داره خالی می کنه و همه رو توی سه طبقه جا می ده تا صرفه جویی کنه.
اوضاع اقتصادی خراب هست ولی هنوز هم یک جایی هست که به وجود شما احتیاج داره. لطفا ناامید نشوید.
بعضی ها در همان روزهای اول تشریف فرمایی به فکر این می افتند که یک ماشین دست دوم برای دست گرمی بگیرند و فعلا کارشون راه بیفته بعد برای گرفتن گواهینامه اقدام کنند، خوب تا اینجاش مشکلی نداره، چون با گواهینامه ایران بعلاوه ترجمه اش می تونند سه ماه رانندگی کنند. توجه داشته باشید که گفتم گواهینامه ایران نه گواهینامه بین المللی، پس یادتون باشه گواهینامه ایران رو بیارید و همون روزهای اول بروید AMES و بدهید برای ترجمه بفرستند، چون دو هفته ای طول می کشه برسه دستتون، در ضمن گواهینامه بین المللی رو برای رانندگی نمی توانید استفاده کنید اگر اقامت دائم داشته باشید ولی به هر حال خوبه داشته باشید به عنوان یک مدرک شناسایی عکس دار.
برگردیم سر بحث مون. بعله. ماشین ده دوازده سال کار کرده تمیز می تونید پیدا کنید با 4 هزار دلار. راحت می خرید، خیلی نگران تصادفی بودنش نیستید چون پول زیادی نیست و پولش رو جرینگی می دهید و سوارش می شوید. کسانی که اینطوری شروع کرده اند معمولا سر گواهینامه گرفتن به مشکل برخورد می کنند، چون اینجا هم با همون عادت های ایران رانندگی می کنند و بدلیل اینکه اینجا دارند رانندگی می کنند فکر می کنند نیازی به مربی ندارند.
یکی از مسائلی که با تفکر ایران هیچ وقت به ذهنتون نمی رسه اینه که یک بزرگراه یا مسیر داخل شهر عوارض داشته باشه. خوب حالا می گین اشکالی نداره هر جا دیدیم یک باجه گذاشته اند و باید از یک مسیری کنار باجه رد بشیم می فهمیم که باید عوارض بدهیم. خوب اینطوری نیست دیگه، همه مسیر هایی که عوارض دارند لزوما محل دریافت عوارض نقدی ندارند. شما یا باید مشخصات خود و ماشینتون و شماره کارت اعتباری تان را به RTA بدهید و یک E-Tag بگیرید ، روی شیشه جلوی ماشینتون نصب کنید تا هر وقت که از همچین جاهایی رد می شوید خودش از اعتبارتون کم کنه یا اینکه اگه E-Tag نداشتید و از یک جایی رد شدید که باید Toll می دادید تا 24 ساعت بروید توی سایت RTA و پرداخت کنید. چون اول کار مسیرها رو نمی شناسید اصلا یادتون نمی آد چند جا رد شدید که Toll باید می دادید، توی این کار مسلما مشکل خواهید داشت. اینطوری یک مقدار گرون تر هم در می آد، یک هزینه های اضافه روش می خوره. با توجه به اینکه توسط دوربین ثبت می شوید اگر عوارض نداده باشید باید منتظر جریمه 80 دلاری باشید.
از جمله مسیر هایی که Toll باید بدهید Harbour Bridge و Harbour Tonnel هستند که اگر بخواهید از سمت شمال وارد مرکز شهر سیدنی بشوید باید از یکی از این مسیرها رد بشوید. صبح ها موقع پیک گرون تر می شه عوارضش، فکر کنم 4 دلار می شه. اینجا و اینجا رو برای اطلاعات بیشتر در خصوص مسیرهایی که Toll دارند کلیک کنید.
حالا اتفاقی که برای من افتاد E-Toll Tag رو گرفته بودم ولی نصب نکرده بودم، از مسیر عوارض دار رد شدم دوربین ثبت کرده بود ولی جریمه نشده بودم، همون مبلغ عوارض رو کم کرده بودند. یک بار هم از مسیر Cash Only رد شدم، فکر کردم کسی تو باجه نیست رد کردم، دوربین ثبت کرده بود و باز هم همون مبلغ عوارض کم شده بود.
اون موقع که رفته بودم سفارت استرالیا برای زدن ویزا روی پاسپورت ازشون پرسیدم که نقشه ای چیزی از سیدنی یا استرالیا دارید؟ گفتند نه. به هر حال شاید خیلی نیازی ندیده اند روی بحث توریسم برای ایران کار کنند، ایرانیها اگر پول داشته باشند میروند ترکیه و دوبی و اروپا، اینهمه راه رو نمی کوبند بیان استرالیا. از کانون جهانگردی و اتومبیلرانی هم پرسیدم نقشه خیلی جاها رو داره، نقشه استرالیا گرفتم که بدردم نخورد، چون فارسی بود و شما تا اسم انگلیسی یک جا رو ندونید نمی تونید نقشه فارسی رو متوجه شوید. حالا درسته که Google Map هست ولی با سرعت اینترنت ایران خیلی سخته.
توی این پست می خواستم چند تا سایت معرفی کنم که نقشه Pdf قابل دانلود داشته باشه تا یک دید کلی بده:
نقشه ایستگاه های قطار شهری دید کلی خوبی می تواند از نظر موقعیت Suburb ها به شما بدهد. اینجا را کلیک کنید تا نقشه ایستگاه های قطار سیدنی را از سایت RailMaps ببینید.
اینجا و اینجا هم نقشه های مرکز شهر سیدنی را ببینید
اینجا هم Hornsby را ببینید تا بر شما پوشیده نماند که ما از تبدیل Hornsby به مرکز مهاجران ایرانی نسل جدید حمایت می کنیم.
لطفا اگر نقشه های مناسب دیگر سراغ دارید معرفی کنید تا از اجر معنوی آن برخوردار گردید.
شاید بتوان گفت مهمترین اقدام در بدو ورود انتخاب Suburb مناسب است. البته با فرض این که شما شهرتان را انتخاب کرده اید. بررسیهای لازم را می توانید قبل از ورودتان انجام بدهید. مهمترین پارامترهای انتخاب منطقه، دوری یا نزدیکی به مرکز شهر، متوسط اجاره خانه و دسترسی به وسایل نقلیه عمومی خصوصا قطار شهری است. در واقع یک جور مصالحه (Trade-off) بین این پارامترها باید انجام بدهید. برای دوری و نزدیکی به مرکز شهر و دسترسی به وسایل نقلیه عمومی در سیدنی می توانید از سایت CityRail استفاده کنید مبدا را مشخص کنید و مقصد را مثلا ایستگاه Town hall بزنید و ببینید چقدر طول می کشه و چند تا وسیله باید عوض کنید؟ Google Map هم که نیاز به معرفی نداره. می مونه اجاره خونه، از سایت RPData می توانید اطلاعات آماری کلی در مورد بازار مسکن هر Suburb پیدا کنید. از سایت RealEstate هم می توانید چند تا نمونه ببینید قیمت ها دستتان بیاید.
در خصوص شناخت بیشتر Suburb ها می توانید از اطلاعاتی که در ویکی پدیا برای هر Suburb وجود دارد استفاده کنید. اطلاعات آماری بسیار عالی که مربوط به سال 2006 است رو می توانید از سایت Dictionary of Sydney ببینید. این امارهای اداره آمار استرالیاست که در سایت خود اداره آمار هم یافت می شود. اطلاعاتی در خصوص ترکیب سنی، درآمد، ملیت، زبان و کلی اطلاعات دیگر که واقعا دید خوبی نسبت به هر منطقه می دهد. ایرانی هایی که تازه می آیند استرالیا، دوست دارند جایی باشند که مهاجر کمتر داشته باشد و به قولی استرالیایی های اصیل بیشتر باشند، ولی جالب است که بدانید جاهایی که استرالیایی ها بیشتر هستند مدل زندگی شان فرق می کند و لزوما دسترسی خوبی به وسایل نقلیه عمومی ندارند (مثل Castle Hill) و به خاطر همین جاهایی مثل Hornsby که تعداد زیادی هندی و چینی دارد و جاهایی مثل Chatswood که یک جورایی چین محسوب می شه در ابتدا مناسب تر است تا جا بیفتید و ماشین بگیرید و به زندگی اوزی عادت کنید.
پی نوشت 1: به توصیه دوست عزیزمون از سیدنی به روایت تصویر، از Whereis هم می توانید برای پیدا کردن آدرس ها استفاده کنید.
پی نوشت 2: یک سری از نکاتی که در یکی از پست های قبلی برای اجاره خانه داده بودم در انتخاب Suburb هم بهتر است مد نظر داشته باشید. مثلاً آرام یا شلوغ بودن می تواند مربوط به منطقه باشد. همچنین وجود مراکز خرید و امکانات دیگر برای زندگی در نزدیکی محل سکونت یک نعمت محسوب می شود.
امشب (5 آوریل 2009) ساعت 3 نصف شب ساعت رسمی ایالت New South Wales یک ساعت به عقب کشیده می شود و بدین ترتیب اختلاف ساعت با ایران 5:30 می شود. ساعت رسمی ممالک مختلف رو از اینجا ببینید.
نکته جالبی که در خصوص Daylight Saving وجود دارد اینست که ایالت Queensland کلا ساعت رو تغییر نمی دهند و به خاطر همین اگر در شش ماه گذشته مسافرت می کردید از سیدنی به بریزبین و بالعکس ممکن بود اول کار شاخ در بیاورید از اینکه طبق بلیط تان مسیر رفت نیم ساعت طول می کشه و مسیر برگشت دو ونیم ساعت! و بعد از تحقیقات متوجه می شوید که این به خاطر سربالایی و سرازیری نیست، پرواز یک و نیم ساعته و بدلیل تفاوت ساعت دو ایالت این اختلاف ایجاد می شود.
چند روز پیش توی یک مراسمی توی شرکت مدیر روابط مشتریان می گفت یک سری از تماس هایی که داریم اینه که می گن شما کجا هستید، وقتی می گیم سیدنی هستیم باور نمی کنند. چون بیشتر شرکت ها Call Center هایشان را برای کم کردن هزینه ها به کشورهای دیگه مثل هند می فرستند. می گفت یکی از مشتریهایی که تماس گرفته بود قبول نمی کرد که ما تو سیدنی هستیم، آخرش گفت راست می گی Waltzing Matilda رو بخون ببینم. من این تکه از صحبتش رو نگرفته بودم، از همکارا پرسیدم این چی چی ماتیلدا بود؟ گفتند یک ترانه خیلی معروف استرالیایی است و ... خلاصه ما افتادیم دنبال این Benchmark استرالیایی بودن!
این ترانه رو اینجا و اینجا و اجرای آن را اینجا و اینجا و خیلی جاهای دیگه توی اینترنت پیدا کردم. توی ویکی پدیا یک صفحه مخصوص داره و ظاهرا پرطرفدارترین آواز بعد از سرود ملی استرالیاست و به نوعی به عنوان سرود ملی غیر رسمی استرالیا عنوان می شه. البته تا حالا هیچ جای رسمی این رو به عنوان سرود ملی غیر رسمی استرالیا مطرح نکرده (چی شد!!!). حالا ما متن این ترانه رو هی بالا پایین کردیم نفهمیدیم این ماتیلدا کی بود و لازم شد تحقیقات بیشتری به عمل بیاد. یک سری کلمات کاملا استرالیایی هم توی این ترانه هست که پیش نیاز فهمیدن آن است. اولش فکر می کنید مشکل زبان دارید، بعدش می فهمید که قضیه فقط زبان نبوده:
متن ترانه از یک مرد آسمان جل خانه بدوشی صحبت می کند که زیر یک درختی کنار آب می نشیند استراحت کند و ظرفی هم می گذارد رو آتیش تا آبش جوش بیاد. یک گوسفندی رو می بینه که اومده آب بخوره، می پره و گوسفنده رو می گیره و آماده اش می کنه تا یک دلی از عزا در بیاره، که یک دفعه سر و کله صاحب گوسفند با سه تا پلیس پیدا می شه و قهرمان داستانمون می گه که شما نمی تونید منو زنده بگیرید و می پره تو آب. اگه از کنار اون آب رد بشید ممکنه صدای روحش رو بشنوید که می گه Who'll come a Waltzing Matilda with me. این جمله آخری جمله ای است که در ترانه بسیار تکرار می شود.
مردان خانه بدوش که Swagman نامیده می شوند کل زندگی شون همون Swag شان است. Swag یک چیزی مثل کیسه خواب هستش که وسایل رو هم با اون می پیچند. این آدمها چون کسی رو ندارند روی این Swag شان اسم Matilda رو گذاشته اند که یک نام زنانه است و Waltzing Matilda به حالتی که این Swag در هنگام حرکت دارد گفته می شود! متن ترانه را اگر ببینید چند تا کلمه خاص استرالیایی هم هستش، مثل Billabong که به رودخانه ای که دیگر آب توش جریان نداره و حالت برکه به خودش گرفته گفته می شه، Billy can یک نوع قابلمه است. Coolibah tree درخت اکالیپتوسه، Tucker یعنی غذا و Squatter که به معنی ثروتمند و زمین دار بوده که الان به معنی غاصب و زمین خوار هستش.
سئوالی که مطرح می شه اینه که چرا باید یک کسی که گوسفند دزدیده قهرمان داستان باشه؟ چرا تصمیم به خودکشی می گیره برای چنین جرم کوچکی؟ شاید دلیلش این باشه که اولین کسانی که امده اند استرالیا مجرم های تبعیدی بودند و یک جورایی هیچ وقت پلیس رو از خودشون ندونسته و همیشه به پلیس بدبین بوده اند و اون صاحب گوسفنده توی داستان خودش یک جورایی غاصب و زمین خوار محسوب می شه. حالا چرا این ترانه محبوبه؟ شاید به خاطر آهنگش باشه که یک جورایی حماسی است و یک فریاد اعتراض و عدالتخواهی هم توش مستتر هست و شاید به خاطر کلمات اصیل استرالیایی اش به عنوان سرود ملی غیر رسمی استرالیا مطرح می شود.جالبه بدانید که این ترانه توسط استرالیایی ها توی جنگ جهانی اول و دوم به جای "کربلا کربلا ما داریم میاییم" مورد استفاده قرار می گرفته.
در هر صورت به نظر من ارتباط برقرار کردن با این ترانه و فرهنگ عامیانه استرالیا یکی از ملزومات زندگی در استرالیاست! یکی اگر بخواهد تو ایران زندگی کنه و مرغ سحر و تو ای پری کجایی رو نشنیده باشه و یا نتونه ارتباط برقرار کنه مفهوم داره؟ ممکنه یکی تو آذربایجان زندگی کنه و ندونه کوچه لره سو سپمیشم یار گلنده توز اولماسین یعنی چی؟ پس گوش کنید یک بار نه، ده بار، صد بار و برای Swagman اشک بریزید. درکش کنید و هر وقت کنار یک Billabong می روید برای شادی روح Swagman صلوات بفرستید.
من تبریک سال نو رو گذاشتم یک مقدار با فاصله بدم با تبریک اوباما قاطی نشه. نوروز امسال رو در حالی شروع کردیم که اصلا حس و حال عید نبود. با چیدن سفره هفت سین و درست کردن سبزه و خرید ماهی قرمز (یا به قول اینها Gold Fish) سعی کردیم عید رو شبیه سازی کنیم ولی به خاطر اینکه عملا اب و هوا به زمان عید نمی خوره و تازه هوا داره یک کم پاییزی می شه، شبیه سازی موفقی نبود. شب عید رو هم پیش علی و منیژه بودیم و علی نقش بزرگتر مجلس رو بازی کرد و عیدی ما رو که قبلا لای قران جاسازی شده بود به دلار پرداخت کرد. نمی دونم این به خاطر اینه که فعلا سال اول ما بوده یا اینکه هر سال از تجربه حس و حال عید محروم خواهیم بود. پیشنهاد من اینه که ایران رفتن هامون رو بگذاریم برای زمان عید. و اگر کسی از آشناها هم بخواد برای تفریح بیاد اینجا زمان کریسمس بیاد. اینطوری می شه از مزایای هر دو استفاده کرد.
توی شرکت هم به همکارا گفته بودم که سال نوی ما شروع می شه و اول بهاره ( که اول پاییز نیمکره جنوبیه) ، اونها هم گفتند که پاییز ما که شروع شده از اول مارچ. باز دم گوگل گرم که لوگوی اون روز رو عوض کرده بود و برای استرالیا زده بود First day of fall، و خلاصه یک مقدار از مزایای تقویم ایرانی براشون گفتم و از هفت سین. که هر چی عکس سنجد رو بهشون نشون دادم نفهمیدند چیه، سنجد رو براشون بردم ببیند و گفتند ما تا حالا همچین چیزی ندیدیم. خلاصه ما که نفهمیدیم سنجد به انگلیسی چی می شه! شما اگه فهمیدین بگین.
از همینجا می خواستم پیام خودم رو در خصوص سال اصلاح الگوی مصرف هم بدهم. آمار خواننده های وبلاگ نشون میده که بیشتر دوستان در روزهای کاری وبلاگ رو می خونند و این یعنی اینکه سر کار می خونند. من می خواستم از دوستان بخوام که الگوی مصرف وبلاگ خوانیشون رو اصلاح کنند و سر کار بشینند کارشون رو بکنند وبلاگهاشون رو تو خونه بخونند! همچنین اینترنت رو زیاد مصرف نکنید به همه برسه!
در نهایت، سالی سرشار از موفقیت و شادکامی رو برای همه تان آرزو می کنم. امیدوارم که امسال مشکلات اقتصادی دنیا مرتفع بشه و دوستانی که منتظر خبر ویزاشون هستند در زمان مناسبش این خبر رو دریافت کنند.
باراک اوباما رییس جمهور ایالات متحده امریکا به مناسبت نوروز برای مردم و رهبران ایران پیام تبریک فرستاد و اگرچه بسیار مثبت شروع می شود و مثبت هم خاتمه می یابد وسطش حرف دلش رو هم زده و گفته که با ترور و این حرف ها کار درست نمی شه. این تکنیک، ساندویچ نامیده می شود.
متن کامل پیام تبریک اوباما به مناسبت نوروز:
"امروزمی خواهم بهترین آرزوهای خود را به همۀ کسانی که نوروز را در سرتاسر جهان جشن می گیرند تقدیم کنم. این جشن، هم یک آیین باستانی و هم زمانی برای بازآفرینی است و امیدوارم که شما از این فرصت ویژۀ سال برای بودن در جمع دوستان و خانواده بهره گیرید.
من بویژه می خواهم به طور مستقیم با مردم و رهبران جمهوری اسلامی ایران صحبت کنم.
نوروز تنها بخشی از فرهنگ نام آور شماست. هنر، موسیقی، ادبیات و نوآوری شما جهان را به دنیایی زیباتر و بهتر تبدیل کرده است. اینجا، در ایالات متحده، جامعه خود ما هم در پرتو سهمی که آمریکاییان ایرانی تبار ادا کرده اند پربارتر شده است. ما از تمدن بزرگ شما آگاهیم. دستاوردهای شما احترام ایالات متحده و جهان را برانگیخته است.
برای مدتی نزدیک به سه دهه روابط میان دو کشور تیره و تار بوده است. ولی این جشن، یاد آوری برای نقاط مشترک بشریت است که همه ما را به هم پیوند می دهد.از بسیاری جهات شما نیزمانند ما سال نو خود را همانگونه برگزار می کنید که ما جشن می گیریم. با گردآمدن با دوستان و افراد خانواده، مبادلۀ هدایا و داستانها و نگاه به آینده، با احساس تازه ای از امیدواری.
در بطن این جشن ها، نویدی برای یک روز بهتر، امیدی برای فرزندان ما، امنیت برای خانواده های ما، پیشرفت برای جوامع ما و آشتی میان ملتها نهفته است. اینها امیدواریهای مشترکند. اینها رویاهای مشترکند.
پس این فصلی برای آغازی نو است. من میل دارم به روشنی با رهبران ایران سخن بگویم.
ما اختلافاتی جدی داریم که با گذشت زمان بر آنها افزوده شده است. دولت من اکنون به دیپلماسی متعهد است که طیف کاملی از مسائلی را که پیش روی ماست مورد بررسی قرار می دهد و در صدد ایجاد یک پیوند سازنده میان ایالات متحده، ایران و جامعۀ جهانی است. این فرایند با تهدید به پیش نمی رود. به جای آن ما خواستار برقراری ارتباطی صادقانه و مبتنی بر احترام متقابل هستیم.
شما نیز در برابر خود انتخابی دارید. ایالات متحده مایل است که جمهوری اسلامی ایران بر جایگاه راستین خود در جامعۀ بین الملل قرار بگیرد. شما دارای چنین حقی هستید - اما این حق با مسئولیت های واقعی همراه است و به این جایگاه نه از راه ترور یا به مدد جنگ افزار، بلکه از طریق اقدامات مسالمت آمیز که نشان دهندۀ بزرگی حقیقی ملت و تمدن ایران است می توان دست یافت. و معیار سنجش این بزرگی داشتن توانایی برای ویران کردن نیست، نشان دادن توانایی شما برای ساختن و آفریدن است.
بنا براین، به مناسبت فرارسیدن سال نو شما، مایلم شما، مردم و رهبران ایران بدانید که ما در جستجوی چگونه آینده ای هستیم. این آینده ای است همراه با مبادلات تجدید شده میان مردم ما، و فرصتهای بزرگتری برای مشارکت و بازرگانی. این آینده ای است که در آن اختلافات دیرین برطرف شده اند، آینده ای که در آن شما و همسایگانتان و جهان در بعد وسیع ترمی توانیم همهدر صلح و امنیت بهتری زندگی کنیم.
من می دانم که این منظور به آسانی تحقق پذیر نیست. کسانی هستند که اصرار دارند ما را بر اساس اختلافاتی که داریم معرفی کنند. اما شایسته است کلماتی را که سالیانی پیش به وسیلۀ سعدی نگاشته شده به خاطر آوریم:
بنی آدم اعضای یکدیگرند / که در آفرینش ز یک گوهرند
فرارسیدن یک فصل نو، این انسانیت گرانبها را که همۀ ما در آن مشترکیم به ما یاد آوری می کند. یکبار دیگر به این روح متعالی توسل جسته و نوید آغازی دوباره را بجوییم.
سپاسگزارم. عید شما مبارک"
این هم لینک ویدیوی پیام اوباما در یوتیوب با زیرنویس انگلیسی و این یکی هم در سایت کاخ سفید با زیر نویس فارسی.
این موضوع شاید یکی از مهمترین دغدغه های دوستانی باشد که در شرف دریافت ویزا هستند و نمی دانند از کجا باید شروع بکنند. آیا باید جایی را رزرو کنند از ایران یا اینکه بیایند و ببینند اینجا چه پیش می آید؟ از قضای روزگار هم این قضیه چیزی است که من تجربه نکرده ام و به لطف دوستانی که اینجا بودند خیلی از مسایل بدو ورود به استرالیا رو نداشتم. به هر حال من از تجربه دوستان دیگر می نویسم، دوستانی که تجربه ای در این زمینه دارند لطفا ما رو از نظراتشون بی بهره نگذارند.
به نظر من قدم اول انتخاب منطقه یا Suburb است و جای موقتی که می خواهید بگیرید هم بهتر است توی همان منطقه باشد تا برای پیدا کردن خانه اذیت نشوید. اگر می خواهید بیایید اینجا را ببینید و بعد تصمیم بگیرید که توی چه منطقه ای زندگی کنید به نظر من لازم است که تجدید نظر بکنید. شما باید اول کار یک محل موقت برای اقامت داشته باشید و هر چه سریعتر به دنبال اجاره خانه باشید، فرصت زیادی ندارید، چشم به هم بزنید فریت تان هم رسیده و شما بهتر است قبل از آن جاگیر شده باشید.هزینه سفرهای داخل شهری حتی با وسایل نقلیه عمومی و حمل و نقل بار زیاد است و با توجه به اوضاع اقتصادی فعلی بهتر است از همان ابتدا مواظب جیب تان باشید. شما قبل از سفر مطمئنا باید بودجه ماهیانه تان مشخص باشد و باید بدانید ماهیانه چقدر می توانید برای اجاره منزل بپردازید. بر اساس آن یک سری مناطق از لیست تان حذف می شوند. پس بهتر است قبل از آمدن وب سایت های اجاره مسکن http://www.domain.com.au و http://www.realestate.com.au را خورده باشید.
از مناطق باقیمانده هم باید ببینید کجاها احتمال زیادی دارد که با سلیقه و پارامترهای مورد نظر شما جور در بیاد. در خصوص سلیقه می توانید از الگوریتم مسیریابی مورچه ها استفاده کنید. مورچه ها مسیری را می روند که تعداد بیشتری مورچه قبلا ازش رد شده باشد و به این ترتیب احتمال اینکه به غذا برسند بیشتر است. شما هم می توانید محل هایی که ایرانی های هم تیپ شما ساکن هستند رو شناسایی کنید. مسایل دیگری نظیر فاصله زمانی تا محل کار احتمالی (شهر) و دسترسی به وسایل نقلیه عمومی خصوصا قطار شهری در انتخاب شما ممکن است تاثیر بگذارند. برای این مورد می توانید از سایت http://www.131500.info (برای سیدنی) کمک بگیرید. همچنین نزدیکی به مرکز آموزش زبان مهاجران بزرگسال (AMES) یا TAFE خصوصا برای دوستان متاهل که همسرشان نیاز به آموزش زبان دارند مهم خواهد بود. نزدیکی به مراکز خرید، امکانات رفاهی و شکل ظاهری محله ها و ... نیز از پارامترهای احتمالی دیگر هستند. در این خصوص Google Map و امکان Street View هم می تواند برای نزدیک کردن تصورات شما به واقعیت کمک کند.
برگردیم سر بحث اصلی مان یعنی رزرو یک جای موقت برای بدو ورود، به نظر من اگر بتوانید از ایران رزرو کنید اینجا وقتی رسیدید می دانید کجا بروید و یک تاکسی از فرودگاه می گیرید شما را مستقیم ببرد به آنجا. اینکه کارت اعتباری از کجا پیدا کنید، یک شرکت هایی هستند که از این جور خدمات ارائه می کنند ولی من نمی توانم اینجا معرفی کنید چون بیشترشان بعد یک مدت کلاهبردار از آب در می آیند. حالا اگر به هر حال امکان رزرو از ایران داشتید اولا همانطور که گفتم در همان منطقه ای بگیرید که می خواهید دنبال خانه بگردید. همچنین هتل آپارتمان بهتر از هتل خواهد بود چون مجبور نخواهید بود هر روز بیرون غذا بخورید و به دلیل تفاوت ذائقه در ابتدا یک قسمت ذهنتان هم درگیر این قضیه باشد و مجبور باشید خودتان را ببندید به مکدونالد! از سایت http://www.stayz.com.au و سایت های دیگری که دوستان در قسمت نظرات معرفی خواهند کرد می توانید جایی برای اقامت اولیه رزرو کنید. جاهایی که Review های مثبت تری دارد بالطبع بهترند.
این موضوعی است که دوست داشتم در موردش بنویسم چون خیلی از دوستانی که در ابتدای راه هستند این سئوال براشون وجود داره که قدم اول برای مهاجرت به استرالیا چیه؟ باید بروند سفارت؟ اصلا مراحلش چطوریه و الی آخر، یک توضیح مختصر می تونه این دوستان رو راه بیندازه که بتونند از طریق سایت رسمی اداره مهاجرت استرالیا اطلاعات لازم رو کسب کنند ولی نداشتن اطلاعات کلی اولیه، بازار وکیل های مهاجرت رو داغ می کنه. ولی به خاطر اینکه قوانین از زمان اقدام ما تغییر کرده من ترجیح دادم که فقط در مورد تجربه های خودم پس از ورود به استرالیا صحبت کنم که بتونه دید مناسبی از فضای اینجا و مسایل خاص خودش ارائه بده.
خوشبختانه یکی از دوستان که اخیرا ویزاشون رو دریافت کرده اند و دو سه ماه دیگه به سیدنی مشرف می شوند وبلاگ پشت دریا ها رو راه انداخته و از همون ب بسم الله شروع به نوشتن کرده اند. با توجه به اینکه سبک اطلاع رسانی ایشون مهندس ارنستیه، خوندن وبلاگ پشت دریاها رو به دوستانی که در ابتدای راه هستند توصیه می کنم.
زلزله 4.7 ریشتری ساعتی پیش Suburb های ملبورن را لرزاند! هنوز از تلفات احتمالی این زمین لرزه گزارشی مخابره نشده است! آقا اگه مشکل ما هستیم برگردیم، آرامش این ملت رو بهم زدیم! انگار خدا هم اینجا رو تازه کشف کرده!
یک زمانی سایت شبکه اجتماعی اورکات اومد و خیلی ها عضو شدند و خیلی ها دوستانی رو که سالهای سال ندیده بودند و نشانی هم ازشون نداشتند اونجا پیدا کردند و طبق معمول مملکت عزیزمون، هر سایتی که پرطرفدار باشه یک سایت بد تلقی می شه و باید فیلتر بشه. بعد قزاق اومد اون هم فیلتر شد و دیگه انرژی برای کسی نمونده بود که عضو یک سایت شبکه اجتماعی دیگه بشه. ما اینجا که اومدیم اول کار توی اورکات دلی از عزا در آوردیم و شبکه مون رو تکمیل کردیم. توی بسیاری از کشورها اورکات خیلی شناخته شده نیست و بیشتر ملت از فیس بوک استفاده می کنند. توی یکی دو ماه اخیر احتمالا در راستای شل کردن قبل از انتخابات ریاست جمهوری سایت فیس بوک توی ایران از فیلتر در امد و عملا برتری ویژه ای نسبت به اورکات برای ما پیدا کرد.
الان که سایت فیس بوک در دسترس است به نظرم رسید که وجود یک گروه مهندس ارنست در این سایت خالی از لطف نیست و اینطوری ملت می توانند حول یک مقوله مشخص به همدیگه کمک کنند. یکی دنبال کار می گرده اون یکی کار سراغ داره، یکی دنبال خونه می گرده، اون یکی می خواد زودتر از موعد تخلیه کنه نیاز به جایگزین کردن یک مستاجر داره و الی آخر. گفتیم ما این ارتباطات رو تسهیل کنیم تا از اجر معنوی آن برخوردار گردیم.
بالاخره اینقدر خودم رو چشم زدم و گفتم که توی این مدت نه ماهی که اینجا هستیم مریض نشده ام، مریضیه اومد سراغم. دیروز و امروز یک مقدار حالت سرماخوردگی داشتم ترجیح دادم نروم شرکت، حالم اینقدر بد نبود که بخواهم مرخصی بگیرم به مدیرم ایمیل زدم که من امروز از خونه کار می کنم. از طریق Citrix به دستگاه خودم در شرکت وصل شدم و کارم رو انجام دادم. بیشتر ارتباطات داخل شرکت از طریق ایمیل داخلی انجام می شه، هر وقت نیاز به صحبت کردن بود تلفنی حل بود. خلاصه اینکه دو ساعت رفت و برگشت صرفه جویی شد.
اونهایی که کارشون Permanent هستش می تونند 10 روز در سال مرخصی استعلاجی (Sick Leave) بگیرند. لزومی هم نداره خودشون مریض باشند اگر حتی لازم باشه یک روزی بمونند خونه و از خانواده شان مراقبت کنند هم از Sick Leave استفاده می کنند. ولی اونهایی که مثل من کارشون Contract هستش هر روزی که نروند سر کار حقوقش رو نمی گیرند.
مدیرم قبلا هم بهم گفته بود که هر وقت خواستی از خونه کار کنی می تونی، فقط قبلش هماهنگ کن و حواست باشه که اون روز جلسه ای چیزی نداشته باشیم، ولی به خاطر اوضاع اقتصادی شرکت ها دنبال این هستند که نیروهای اضافه رو رد کنند، حالا اگه کسی توی قضیه کار از خونه زیاده روی کنه ممکنه که احساس کنند بدون اون هم کارها داره جلو میره، به خاطر همین توصیه می شه که حضور گرم خودتون رو نشون بدهید و حتی ساعات بیشتری را در شرکت بمانید.
شما اینجا مشغول بکار که شده باشید و سه تا فیش حقوق دریافت کرده باشید می توانید برای کارت اعتباری اقدام کنید. اقدام کردن برای کارت اعتباری به راحتی و از طریق سایت بانک مورد نظرتان قابل انجام است. اگر از بانکی که حساب دارید اقدام کنید بهتر است چون اولا شما را می شناسند و دیگر نیازی به احراز هویت نیست و ثانیا وقتی می خواهید مبالغی را که خرج کرده اید واریز کنید مطمئن هستید که سریعا انجام می شود، در صورتیکه حساب بانکی تان در بانک دیگری باشد ممکن است واریز به حساب تا سه روز طول بکشد و این ممکن است سر زمانهای حساس خیلی به ضررتان تمام شود.
روش کار کارت اعتباری به این صورت است که شما از اعتباری که دارید خرج می کنید و سر تاریخ خاصی هر ماه برایتان صورتحساب تهیه و ارسال می شود. شما مهلت دارید مبلغ خرج شده در اون تاریخ (Closing Balance) رو به صورت تمام و کمال تا مثلا 14 روز از تاریخ صورتحساب پرداخت کنید. در چنین حالتی این اعتباری که خرج کردید بدون بهره بوده و نوش جانتان! ولی اگر خدای ناکرده، زبانم لال نتوانستید اون مبلغ رو بپردازید اون موقع هست که بهره 20 درصدی رو می کنند تو پاکت! (با لهجه آذری قرائت شود) یعنی توی صورتحساب بعدی بهره رو هم برایتان حساب می کنند، باز هم ندهید تو صوتحساب بعدی بهره روی مبلغ بعلاوه بهره قبلی اضافه می شه روی بدهی قبلی تان و الی آخر. برای اینکه بدحساب نشوید توی هر صورتحساب یک حداقل مبلغی رو مشخص می کنند که باید پرداخت کنید، حداقل مبلغ پیش فرض 10 دلاره، ولی بسته به صورتحساب فرق می کنه.
در ضمن با کارت اعتباری شما می توانید پول نقد برداشت کنید (که بهش میگن Cash Advance) و یا قبض هایتان را پرداخت کنید، ولی اینها مدت بدون بهره ندارند، از همان اول با بهره حدود 20 درصد در سال برایتان حساب می کنند. انتقال به حساب دیگر و یا پرداخت توسط BPAY هم Cash Advance حساب می شود.موقع خرج کردن هم حواستان باشد چون بعضی جاها مثل ALDI یک درصد اضافه تر می گیرند اگر کارت اعتباری استفاده کنید.
برای گرفتن کارت اعتباری شما لازم خواهد بود که یک مبلغی نیز سالیانه بپردازید که بهش Annual Account Fee گفته میشه (مثلا 30 دلار). مدت بدون بهره (Interest free period) معمولا 44 یا 54 روز است. 44 روز به این معنی است که شما در یک بازه یک ماهه می توانید از اعتبارتان خرج کنید و صورتحساب صادر می شود و شما 14 روز وقت دارید که صورتحساب را پرداخت کنید. میزان بهره خارج از این مدت هم در کارت های مختلف متفاوت است و معمولا برای اینکه شما را عادت بدهند برای شش ماه اول درصد بهره کمتری در نظر می گیرند و بعد از آن تقریبا 20 درصد در سال است (این یعنی خیلی!) شرکت کارت اعتباری (Visa یا Master Card) نیز متفاوت هستند. اینها پارامترهایی هستند که ترکیب های مختلف اینها کارت های اعتباری پیشنهادی بانک های مختلف را از هم متمایز می کند.
یک روزی هم توی خیابان دارید راه می روید می بینید که یک نفر جلویتان را می گیرد و می گوید بدهکاری؟ (روی کارت اعتباری موجودت Outstanding Balance داری؟) و پیشنهاد می کند با گرفتن کارت اعتباری از فلان بانک و انتقال این بدهی به کارت جدید تا شش ماه این میزان بدهی برایتان بدون بهره محاسبه می شود. البته شرایطش را دقیق بخوانید چون عاشق چشم و ابروی شما نیستند و یک جایی شرطی می گذارند که یک جورایی تله برای گرفتن پول است. این رو هم داشته باشید که بدلیل اینکه شرکت های کارت اعتباری، اعتبار سنجی شان متمرکز است و اگر کارت اعتباری مثلا ویزا دارید 10 هزار دلار اگر از یک بانک دیگه برای مستر کارت اقدام کنید ممکن است فقط هزار دلار به شما اعتبار بدهند!
فقط بعنوان یک نمونه عملی من از طریق سایت بانک ANZ برای کارت ANZ First Visa اقدام کردم، 30 دلار هزینه سالیانه اش هست. 44 روز مدت بدون بهره اش هست، 8 درصد در شش ماه اول بهره خارج از مدتشه، حدود 19 درصد بعد از شش ماه اول. یک هفته بعد کارت دستم رسید با اعتبار 10 هزار دلار. بدون اینکه از من مدرکی، فیش حقوقی چیزی بخواهند، البته مشخصات و شماره تلفن محل کارم رو داده بودم.
شرکت گوگل در جهت اطلاع رسانی بهتر، وضعیت آتش سوزی های ایالت ویکتوریا را به صورت لحظه به لحظه روی Google Map بروزرسانی می کند. (اصل خبر در وبلاگ گوگل استرالیا). وضعیت مهار آتش را در سایت سازمان آتش نشانی ایالت ویکتوریا نیز می توانید دنبال کنید.
تلویزیون مردم را به کمک و همدردی با مردمی که در اثر حریق کل دارایی و بعضا عزیزان خود را از دست داده اند دعوت می کند. شرکت های بزرگ کمک های انسان دوستانه خود را اعلام نموده اند. Woolworths و AMP هر کدام یک میلیون دلار کمک کرده اند. کسانی که می خواهند کمک کنند از طریق سایت صلیب سرخ استرالیا می توانند کمک های نقدی خود را واریز نمایند.
کوین راد ورود استرالیا به دوران رکود اقتصادی را رسما اعلام کرد و رزرو بانک استرالیا دیروز یک درصد دیگه از نرخ بهره رو کم کرد و به 3.25 درصد رساند. همچنین احتمالا دولت برای مبارزه با رکود اقتصادی تصمیم به کاهش مالیات ها بگیرد.
دیروز روز 26 ژانویه روز استرالیا بود، یک سر رفتیم شهر، توی هاید پارک سه چهار تا چادر زده بودند و موسیقی اجرا می کردند. یک درخت پیام (Message Tree) هم درست کرده بودند و ملت هم هر کسی یک چیزی می نوشت و آویزون می کرد. ما هم رسالت ملی خودمان را انجام دادیم. ساعت 9 شب هم کنار دارلینگ هاربر آتش بازی بود، قبلش به کرات عذرخواهی کوین راد رو از بومی ها (Aboriginal ها) پخش کردند. این روز برای بومی های استرالیا، روز قتل عام پدرانشان هست. و عمو کوین به جای همه از این قضیه عذرخواهی کرد.
اگرچه دولت استرالیا تلاش خود را برای فرار از رکود اقتصادی (Recession) انجام می دهد و با کاهش بهره بانکی و افزایش کمک دولت برای خریداران خانه از 7000 دلار به 21000 دلار و فرستادن چک کمک کریسمس به افراد بازنشسته و بی بضاعت سعی در به چرخش درآوردن مجدد چرخ های اقتصاد دارد، مسلم است که بدلیل کند شدن رشد اقتصادی دنیا، سال 2009 سال سختی خواهد بود.
چند روز پیش شرکت استرالیایی BHP Billiton بزرگترین شرکت معدنی جهان اعلام کرد که 3300 نفر از نیروهای کار خود در استرالیا و در کل 6000 نفر در دنیا را اخراج می کند. این تصمیم در پی کاهش شدید تقاضای محصولات معدنی اتخاذ شده است. شرکت های خودرو سازی هم در شرایط بدی هستند و با کاهش شدید فروش روبرو شده اند. به همین دلیل قیمت ها را پایین آورده اند تا مردم را به خرید ترغیب کنند. خودرویی که 5 ماه پیش 35 هزار دلار بود الان با قیمت 30 هزار دلار تبلیغ می شود. این کاهش قیمت اگرچه به مذاق ما مصرف کنندگان خوش می آید نشان دهنده پایین آمدن حاشیه سود شرکت های خودروسازی و اخراج یا کاهش ساعت کاری کارکنان و ... در نتیجه کند شدن چرخش چرخهای اقتصاد است. شرکت های هواپیمایی نیز به دلیل کاهش توریست ها دچار کاهش درآمد شده و به اخراج کارکنان فکر می کنند. قیمت های بلیط هواپیما نیز وسوسه کننده شده است، هواپیمایی امارات که بلیط رفت و برگشت آن به ایران قبلا 3600 دلار بود برای زمان های خاص (ماه March) قیمت 1932 دلار داده است.
دوستانی که در شرکت های مختلف مشغول بکار هستند کم شدن پروژه های شرکت و شرایط سخت ناشی از آن و تعدیل نیروهای قبل از حلول سال نو میلادی حکایت می کنند. پیش بینی می شود 180 هزار نفر در استرالیا در سال 2009 کار خود را از دست بدهند. اگرچه این تعداد در مقایسه با 700 هزار نفری که در ماه دسامبر 2008 در امریکا کار خود را از دست دادند خیلی کم است ولی برای جمعیت استرالیا قابل توجه است. در این مقاله ها بدترین و بهترین شغل ها در سال 2009 را ببینید. این رو هم ببینید.علیرغم این همه خبر بد، بدلیل کاهش هزینه ها کسانی که کار خود را از دست نمی دهند شرایط زندگی بهتری را تجربه خواهند کرد و در صورت داشتن پشتوانه مالی بهترین زمان برای خرید خانه خواهد بود.
نتیجه گیری اخلاقی: اگر ویزایتان نیامده است خیلی ناراحت نباشید. اگر آمده است بجنبید. شرایط روز به روز بدتر خواهد شد و ما ایرانیها که استاد انتخاب بد از بدتر هستیم. پس معطلش نکنید.
امروز کوین راد از آقای سمیر ابو حمزه که در یک سخنرانی در سیدنی زدن زن ها توسط شوهرانشان را از نظر اسلام مجاز دانسته است درخواست کرد عذرخواهی کند و عنوان کرد که به هیچ وجه تبلیغ خشونت علیه زنان قابل قبول نیست. جالب اینجاست که این سخنرانی در سال 2003 انجام شده است و بدلیل اینکه جدیدا در یوتیوب پخش شده است این واکنش نخست وزیر استرالیا را برانگیخته است. خبر را در Times Online بخوانید.
اگر این سخنرانی را که در باب حقوق مرد و زن در اسلام است ببینید، متوجه می شوید که بنده خدا اصلا در موضع خشونت و یا توصیه به خشونت نبوده است. اگرچه یک عده قیافه طرف رو ببینند شروع می کنند به فحش دادن، اگه بی طرفانه نگاه کنیم این آقا صرفا پس از ذکر ایه قران که می گوید اول نصیحت کنید بعدش ... و اگه جواب نداد بزنید، چندین بار هم تاکید می کند که آقا جان این مرحله اخر است و انچه که پیامبر گفته در خصوص زدن، یک چیزی به نرمی مسواک زدن است و دسته بیل رو برندارید بیفتید به جون زن هاتون، این حرام است حرام.
از این در عجبم که این سخنرانی که به زبان انگلیسی بوده، چرا کوین فرصت نکرده یک بار بشینه کامل گوش کنه ببینه قضیه چیه؟
من هم ورود آنا خانوم رو به جامعه مهاجرین و نیمه مهاجرین تبریک می گم، امیدوارم که کم کاری من رو جبران کنه.و اما بعد ...
به توصیه ای که دوستان داشتند من موقع آمدن یک لپ تاپ از ایران گرفتم و با توجه به اینکه از همان روز اول برای گشتن دنبال خانه، پیدا کردن آدرس، چک کردن قیمت ها و ... تقریبا همه کار شما نیاز به یک دستگاه دارید و بدون اون کارتون راه نمی افته. ولی در کل بحث اینکه قیمت ها چطوره و آیا اصلا می صرفه از ایران بگیریم یا نه موضوعی است که در این پست می خواهم مطرح کنم.
یک لپ تاپ Vostro 1510 از سایت Dell اینجا به مبلغ 999 دلار (شما بگیرید 700 هزار تومان) برای آنا خانوم خریدیم و یک هفته طول کشید تا بفرستند. از سایت زیگورات قیمتش رو چک کردم یک میلیون و صد و پنجاه هزار تومان زده بود. اگرچه می دونم که قیمت های زیگورات معمولا بالاست، ولی به هر حال تفاوت قابل توجه است. اینجا بگیرید یک خوبی که داره اینه که گارانتی اینجا رو دارید و همچنین می توانید از طریق سایت شرکت مربوطه Configuration مورد نظرتون رو سفارش بدهید.
برای چک کردن قیمت سایت های هر کدام از برند هایی که می شناسید رو با اضافه کردن یک au بزنید. اینجا Dell، Sony، Acer، Asus، Toshiba، HP و Apple و Lenovo و... حضور دارند و اگر سیستم مورد نظرتون رو انتخاب کرده باشید کارتون راحته فقط یک چک کردن قیمت لازم دارید که از سایتش انجام می دهید. معمولا سیستم هایی که خیلی جدیده توی ایران ممکنه ارزون تر در بیاد ولی سیستم های با Configuration پایین تر اینجا Offer های بهتری گیرتون میاد. در ضمن فروشگاه های لوازم الکترونیکی JB Hi Fi و Dick Smith و Harvey Norman رو هم برای قیمت می توانید چک کنید.
این روزها توی خیابانهای سیدنی پر از تبلیغات فستیوال سیدنی است. از فردا 10 ژانویه شروع می شه و تا 31 ژانویه هم ادامه داره. برنامه های مختلف همزمان در جاهای مختلف شهر برگزار می شود که بعضی هاش مجانی است و برای بعضی ها باید بلیط تهیه کنید. فردا صبح برنامه هایی در هنگام طلوع آفتاب در Balmoral Beach هست که ظاهرا ملت قرار است روی شن های ساحل بنشینند و از اجرای همسرایان فجر (Dawn Chorus) لذت ببرند. هفته های بعد هم در ساحل های دیگر همین برنامه هست. فردا شب هم از ساعت 7 تا 11 شب مراسم اولین شب فستیوال در Martin Place و Hyde Park و چند جای دیگر بصورت همزمان برگزار خواهد گردید و برنامه ظاهرا در خصوص حرکات موزون می باشد! برای اطلاع از برنامه ها به سایت Sydney Festival مراجعه کنید.
حالا باز خدا والدینشان را بیامرزد که گذاشتند سوم امام رد شه! خودشان که مشکلی ندارند، ما سنگ می شدیم!
دیروز رفتیم Blues Point (سمت ایستگاه Milsons Point) برای مراسم شروع سال نو میلادی، که از ساعت 3 بعد از ظهر قرار بود با یک سری نمایش های هوایی شروع بشه و ساعت 9 شب یک آتش بازی کوچک و ساعت 12 شب همزمان با تحویل سال نو میلادی آتش بازی اصلی شروع بشود. برنامه مراسم در سایت SydneyNewYearsEve بود و همه محل هایی که آتش بازی از انها قابل مشاهده است را مشخص کرده بود. همچنین مجانی یا بلیطی بودن محل ها و اینکه غذا و مشروب برای فروش هست یا نه و آوردن مشروب مجاز هست یا نه و توالت دارد یا نه و ... همه در این سایت قابل مشاهده بود. طبق تجربه دوستان جاهایی که ملت زیاد می روند برای دیدن آتش بازی اگر ظرفیتش تکمیل شده باشه دیگر راه نمی دهند و اینجا رو فکر می کنم تا ساعت شش هفت می شد رفت. به هر حال ما ساعت 4:30 اونجا بودیم و خیل عظیم جمعیت هم همان موقع همانجا حضور داشتند و فوج فوج بر تعدادشان اضافه می شد. یک زیر اندازی پهن کردیم و با دور اندیشی که آنا داشت و چتر برداشته بودند از گرمای سوزان آفتاب ساعتی چند در امان ماندیم تا پس از غروب افتاب از سرما بلرزیم!
تا ساعت 8 یک هواپیمایی برای خودش یک چیزهایی تو اسمان می نوشت. اولش خط خطی می کرد معلوم نبود چی می خواهد بنویسد. بعدش نوشت BOSE که بعد از جستجو در دیکشنری معنی برایش نیافتیم از اینترنت که جستجو کردم یک برند اصالتا امریکایی هستش برای ادوات سرگرمی خانگی (Home Entertainment)، بعدش نوشت Call Mum! Telstra و بعدش نوشت The Creator is Jesus. این آخری رو برادران مسیحی مان یک توضیحی به ما بدهند منظور از The Creator آیا همان آفریدگار است؟ و Jesus هم تا جایی که می دانم حضرت عیسی است! یعنی 1) عیسی خداست 2)خدا عیسی است 3)هر دو 4)هیچکدام ؟؟؟
15 تا توالت سیار و یک دستشویی سیار مجهز به مایع دستشویی و دستمال و البته شیر آب! هم در کنار این توالت ها قرار داشت. برادران و خواهران غیور اوزی هم یا تو صف بار برای گرفتن آبجو بودند یا تو صف توالت! بعضی ها هم که تحمل ایستادن تو صف رو نداشتند می رفتند پشت دستشویی ها کنار دیوار مسئله خودشان را حل می کردند. یک ایراد کوچک این توالت ها این بود که چراغ نداشت و ملتی که حرفه ای تر عمل کرده بودند با خودشان چراغ قوه هم آورده بودند! یک درمانگاه سیار هم بود که عمدتا در حال سرویس دادن به دوستانی بود که بدلیل مصرف زیاد الکل در حال غش و ضعف بودند! یک پسری را دیدیم که کوله مخصوصی داشت برای مشروبش که یک شیلنگ هم وصل بود و در موقعی احساس می کرد آبجوی بدنش کم شده شیلنگ را می مکید. یکی دو تا دکه هم بود که غذا و هله هوله می فروخت.
خلاصه اینکه ساعت 9 یک آتش بازی کوچک انجام شد برای دست گرمی! البته همینش هم برای ما آتش بازی ندیده ها آتش بازی بزرگ محسوب می شد! آتش بازی ساعت 12 ولی واقعاً معرکه بود.من بیشتر با موبایل فیلمبرداری می کردم ولی می نوانم بگویم نمی شود عظمت اون را با عکس یا فیلم بیان کرد و واقعا لذتبخش بود. این عکس رو از آنا خانوم به عاریت گرفتم تا شما هم ببینید. ما هم نمای Harbour Bridge رو داشتیم و هم Opera House رو و محل خوبی بود . مرکزیت آتش بازی ساعت 12 بیشتر روی Harbour Bridge بود. سیدنی بدلیل اینکه اول دنیاست ( البته ما همیشه فکر می کردیم آخر دنیاست) و اولین سال تحویل در اینجا انجام می شود و چشم جهانیان به اینجاست لذا این مراسم یک مقدار حیثیتی شده و سنگ تمام می گذارند، گفته می شود 3.5 میلیون دلار خرج این آتش بازی شده بود.
بعد از اتمام مراسم هم که خیل عظیم جمعیت به سمت ایستگاه های قطار روانه شدند. ورود به ایستگاه به کندی انجام می گرفت چون همه درها را بسته بودند و فقط از یک در راه می دادند. ولی قطار ها زود به زود می رسیدند و داخل قطار خیلی شلوغ نبود. البته چاره ای غیر از استفاده از قطار نبود چون اگر می خواستیم ماشین ببریم تا فرسنگ ها محل پارک نبود و حوالی آنجا خیلی از خیابانها را تابلوی Clear Way / Special Events زده بودند. به هر حال دیدنش به زحمتش می ارزید.
امروز روز 25 دسامبر و یا همان روز کریسمس است. همه جا تعطیله. هیچ مغازه یا مرکز خرید و یا حتی رستورانی باز نیست. دیروز عصر هم اکثر مراکز خرید قبل از ساعت 6 همه تعطیل کردند و توی شرکت نیز ملت حدودهای ظهر همه زدند بیرون. من هم تبعیت کردم و زودتر درآمدم. بر خلاف تصوری که ما از ایران داشتیم و فکر می کردیم روز کریسمس همه باید بریزند بیرون و شادی کنند، سوت و کورتر از روزهای عادی است و در واقع بیشتر ملت با خانواده هایشان این روز را سپری می کنند و یک سر کلیسا هم می روند البته. آتش بازی و ... در زمان تحویل سال نو یعنی شب 31 دسامبر هستش که در اطراف Opera House یک بار در ساعت 9 شب به خاطر بچه ها یک آتش بازی کوچک می کنند و درست و حسابیش رو ساعت 12 شب انجام می دهند. به گفته دوستان در آن شب جای سوزن انداختن در اطراف Opera House نیستش و بهتره که در سمت شمال قبل از پل (Harbour Bridge) یعنی منطقMilsons Point اطراق کنید که هم خلوت تر است و هم دید بهتری دارد.
فردا هم Boxing Day است و تعطیل است، بعدش هم که شنبه و یکشنبه است عملاً چهار روز تعطیلی پشت سر هم داریم. امروز رفتیم ساحل Balmoral Beach، نزدیک City هستش، ساحل کوچک و خوبیه. یک تپه ای هم داره که نمای خوبی از اونجا داره. تا ببینیم برای روزهای بعد چکار می توانیم بکنیم. در روز Boxing Day هر سال معمولا همه مراکز خرید غیر از مراکز خرید City بسته بودند و ملت همه از صبح علی الطلوع برای خرید جلوی فروشگاه های بزرگی مثل Myer و David Jones صف می کشیدند. چون در این روز تخفیف های اساسی اعمال می شه و ملت خیلی سریع مغازه رو خالی می کنند! در روایات آمده است که در این روز Myer به صد نفر اول که وارد مغازه می شوند یک Voucher صد دلاری می دهد. لازم بذکر است که Myer ساعت کاریش رو برای فردا از ساعت 5 صبح زده است! یعنی اینکاره باشید باید زودتر از 4 صبح بزنید بیرون!! امسال بدلیل مشکلات اقتصادی، فروشگاه های بزرگ مجازند که فردا در Suburb ها هم باز کنند.
در ضمن بابانوئل هم امشب میاد. فردا صبح توی کفشهاتون یا زیر درخت کریسمس رو چک کنید. با این هوای 25 درجه امروز فکر می کنم بابانوئل اون لباسهای زمستانیش رو بی خیال شه، یک مقدار راحت تر لباس بپوشه! به جای گوزن ها هم از کانگرو استفاده کنه برای کشیدن سورتمه اش.
ماشین رو که می خرید باید در راهنمایی رانندگی (RTA) ثبت کنید. به این Rego می گویند و هر سال هم باید Rego را تمدید کنید. این همان مرحله ای است که برای عوارض و بیمه و معاینه فنی و ... شما را خفت می کنند. بنابراین وقتی ماشینی که می خرید 9 ماه Rego دارد یعنی اینکه 9 ماه بیمه شخص ثالث (CTP) را نیز دارد. هزینه ای که برای ثبت می گیرند 26$ است. ولی یک هزینه ای هم هست بنام Stamp Duty که عوارض نقل و انتقال خودرو است که 3% ارزش ماشین است. بنابراین یک ماشین 30000 دلاری بخرید 900$ باید Stamp Duty بدهید. این را برای نقل و انتقال می گیرند چه نو بخرید چه دست دوم. معمولا وقتی ماشین نو می خواهید بخرید و قیمت های Drive Away را تبلیغ می کنند شامل Stamp Duty و یک سال بیمه شخص ثالث هم هست.
بیمه شخص ثالث اجباری (Compulsory Third Party) که به اختصار CTP یا برگ سبز (Green Slip) هم نامیده می شود مثل ایران پوشش های مختلف ندارد و فقط دارای پوشش جانی برای صدمات جانی اشخاص ثالث و سرنشین های خودروی شماست. پوشش مالی شخص ثالث بخواهید می توانید بیمه جامع خودرو (Comprehensive Insurance) بگیرید که البته به نظر من یک ضرورت است. اینجا تصادف کم است ولی تصادف ها معمولا شدید است. چون همیشه با بالاترین سرعت مجاز حرکت می کنند. CTP را می توانید از هر شرکت بیمه ای که می خواهید تهیه کرده و به RTA ارائه کنید. ماشین دست دوم که می گیرید شاید اصلا ندانید CTP آن با کدام شرکت است، با ثبت ماشین به نام خودتان، RTA به شرکت بیمه اطلاع می دهد و شرکت بیمه شاید یک نامه برایتان بفرستد که ما CTP این ماشین را به نام شما کردیم، بقیه بیمه هایتان را هم از ما بخرید. CTP حدود 400 دلار است.
بیمه Comprehensive هم بیمه بدنه بعلاوه ثالث مالی (پوشش 20 میلیون دلار) است که ما تقریبا 1700 دلار دادیم، البته می توانید ماهیانه بدهید که در این صورت بهره هم اضافه می شود. قیمت های مختلف می توانید از شرکت های بیمه مختلف بگیرید. بنابراین همه را چک کنید. شرکت های بیمه ای بزرگ اینجا Allianz و NRMA هستند. می توانید قیمت را از سایت هایشان بگیرید و گفته می شود چانه هم می شود زد، به شرط اینکه قیمت پایین تر رو از یک جای دیگر داشته باشید.
شرکت NRMA علاوه بر بیمه خدمات دیگری مثل Roadside Assist هم دارد که مثل همان امداد خودرو خودمان است و با 90$ در سال ( بعلاوه 55$ حق عضویت فقط یک بار) هزینه اش است و اگر توی جاده ماشین خراب شد و نیاز به سرویس در همانجا و یا بکسل کردن داشته باشد و یا کلید را داخل ماشین فراموش کرده باشید و ... می توانید زنگ بزنید بیایند و مشکل را حل کنند.
این پست رو می خواستم قبل از گرفتن ماشین بدهم و از هموطنان عزیز طلب استمداد اطلاعاتی کنم که به دلیل ضیق وقت نشد.دو هفته قبل به همراه یکی از دوستان رفتیم پاراماتا که Dealer های ماشین زیاد هستند و دنبال یک تویوتا کمری دست دوم بودم که بنابر تحقیقاتی که از سایت های Carsales و TradingPost و Drive و Carsguide انجام داده بودم، با 10 تا 15 هزار دلار می توان یک Camry 2003-4 با کارکرد 60 هزار تا 100 هزار کیلومتر خرید. رفتیم و یک فروشنده عراقی الاصل یک چند تا ماشین مختلف حدود بودجه ما رو نشون داد که یک ماکسیما مدل 2005 داشت (این مدل را در redbook ببینید) که پسند کردیم ولی 19000 دلار می گفت، گفتیم بودجه ما 15000 است که رفت و چک کرد تا 17000 دلار اومد پایین باز هم گفتیم زیاده، رییسش گفت 16000 تا می دم به شرط اینکه همین الان بخرید و جای دیگه نروید. می گفت سه سال هم Warranty می دهیم و خلاصه ما هم گرفتیمش. البته کیلومترش خیلی بالا بود برای سه سال و گرنه ارزشش بالای 20 هزار دلار باید می بود. که البته بعدا که رفتیم سر قرارداد و ... گفتند Warrany ما بر دو نوع است استانداردش اینه که شما سه بار بیشتر نمی توانید Claim کنید و هر بار تا سقف 500 دلار (یعنی عملا هیچ چی) و نوع Premium هم دارد که بدون محدودیت تعداد بار و هر بار تا سقف 2000 دلار هستش. که برای اگر خواستید می توانید با پرداخت 850 دلار بگیرید. ما هم گرفتیم. نتیجه اینکه اینجا خوب بلدند به لطایف الحیل از شما پول بگیرند و کارشان خلاف قانون هم نباشد.
ماشین های اروپایی اینجا گرون هستند و ماشین های ژاپنی و کره ای جولان می دهند. ماشین های تویوتا پرفروش ترین و کم خرج ترین هستند و یک جورایی Camry اینجا تو مایه های پراید ایران است. کسانی که از ایران می آیند و یک جورایی تو ذهنشون هست که تو ایران به خاطر مونوپولی ایران خودرو ماشین الکی گرونه و انتظار دارند ماشین ارزون از دم قسط با بهره صفر اینجا سوار شوند، تو ذوقشون می خوره. اینجا الان که فروش ماشین به خاطر مشکلات اقتصادی جهانی پایین اومده و شرکت ها مجبور شده اند قیمت ها رو بشکنند قیمت Drive Away تویوتا کمری آلتیس 2008 رو الان زده 27990 دلار ( حدود 20 میلیون تومان به پول ایران). تویوتا Aurion هم مدلی است شبیه کمری که در استرالیا تولید می شود و شش سیلندر است الان قیمت Drive Away اون رو زده 30990 دلار. و البته وقتی می روید برای خرید هی Feature های مختلف برایتان لیست می کنند که شما دوست دارید داشته باشید و ممکن است در نهایت خورد خورد دو سه هزار دلار بالاتر از این قیمت ها را پرداخت کنید. وقتی قیمت Drive away می بینید یعنی غیر از بیمه بدنه همه هزینه های دیگر را حساب کرده، که بعدا به این هزینه ها اشاره خواهم کرد.
در خصوص وام ماشین هم اینجا هم بانک ها به راحتی وام برای ماشین می دهند و هم Dealer ها جاهایی رو برای Finance سراغ دارند و می توانند خودشان همه کارهایش را برای شما انجام دهند. البته یک مقدار خودتان باید بررسی بکنید جاهای مختلف رو که با بهره پایین تر بگیرید.مشکل اینجاست که اینجا مثل امریکا و کانادا نیست که وام بدون بهره برای ماشین بدهند، اینجا 10 تا 15 درصد در می اید وام ماشین، البته دارند بهره های بانکی رو پایین می آورند ولی بیشتر روی وام خانه اثر می گذارد. به خاطر همین رفتن زیر بار وام برای ماشین نمی صرفد.دوستانی که خودشان حدود 35 هزار دلار بابت ماشین پول داده اند و البته با بهره بالای وامهای خرید ماشین اینجا عملاً برایشان 45 هزار دلار آب خورده و بدلیل قسط 700 تا 1000 دلار ماهیانه، عملاً فکر خرید خانه را نمی توانند بکنند، به همین دلیل به توصیه دوستان تصمیم گرفتم دست دوم و نقد بگیرم.
برای هر کاری شما می توانید از اینترنت به عنوان یک منبع خوب اطلاعاتی استفاده کنید. من عبارت How to buy a used car رو در Google.com.au جستجو کردم این مطلب رو آورد که اطلاعات خوبی به شما می دهد.این مطلب رو هم از سایت NRMA بخوانید. سایت RTA هم به عنوان یک منبع خوب برای قوانین می تواند مورد استفاده قرار بگیرد. من هم البته جمع بندی خودم را می نویسم. ماشین دست دوم رو می توانید از صاحب ماشین (Private Seller)، دلال (Dealer) و یا مزایده (Auction) خریداری کنید. مزیت خرید از Private Seller اینست که معمولا قیمت پایین تری می توانید پیدا کنید و می توانید چانه هم بزنید، عیبش اینست که باید حواستان باشد سرتان کلاه نرود، ماشین زیر وام نباشد، و باید نقد بخرید و قسط بندی نمی توانید بکنید.( البته نه اینکه نتوانید، بعضی بانک ها برای این حالت هم وام می دهند، نمی توانید از کارت اعتباری استفاده کنید.) خرید از Dealer مزیتی که داره اینه که مسایل قانونی را Dealer موظف است چک کرده باشد و معمولا می توانید با گارانتی بگیرید. عیبش این است که بالاخره اون هم باید نون بخوره، و معمولا اینقدر زبان باز هم هستند که شما رو با ماشین راه می اندازند. برای اطمینان بیشتر می توانید زنگ بزنید NRMA بیایند ماشین را از نظر سالم بودن (تصادفی نبودن و رو براه بودن موتور و ... ) و دزدی نبودن و زیر وام نبودن چک بکنند (NRMA Carwise Report).
به پایان آمد این پست و حکایت همچنان باقی است...
بقیه را در پست بعدی دنبال کنید.
بالاخره بعد از یک ماه علافی تلفن وصل شد. تا لحظه آخر هم اعصاب برای ما نذاشتن. از یک هفته قبل ساعت 8 تا 12 پنج شنبه را برای بازدید تکنسین تعیین کرده بودند که تا ساعت 12 خبری نشد، زنگ زدم ، گفتند شرمنده، تو سیستم 9:40 تا 13:40 ثبت شده، صبر کردیم خبری نشد. من هم دیگه واقعا نزدیک بود که سرم را بکوبم به دیوار، خونم بیفته گردن تلسترا. گه بالاخره ساعت 3 سر و کله تکنسینه پیدا شده و وصلش کرده. البته به نظرم میرسه حالت خاص بوده، مستاجر قبلی ظاهرا Disconnect نکرده بوده، نامه هایی که براش می اد هر چی ما برگشت دادیم، باز هم براش نامه می فرستند، ظاهرا همه چی رو ول کرده برگشته وطنش، حالا اینها حتما باید به پست ما می خورد تا چند تا پست برای شما بدهیم.
جمعه هم زنگ زدند از تلسترا، گفتند اقا به سلامتی حله دیگه؟ گفتیم بله، گفتند 60 دلار هزینه وصل کردنش می شد که ما ازتون نمی گیریم چون اذیت شدید. گفتم مصرف موبایل ما معمولا 40 بوده الان شده 170، گفتش باشه 130 دلار هم اضافه می کنیم، گفتم ماهی 50 دلار هم اینترنتم رو از دست دادم گفتش 70 هم بذار روش، خلاصه 270 دلار Credit توی Account من در تلسترا اضافه کرده که با این حساب تقریبا 7 ماه پول تلفن مان انگار پیش پیش پرداخت شده، آخر سر هم گفت ما معذرت می خواهیم به خاطر این تاخیر، الان راضی هستی، ما هم گفتیم بله
نتیجه گیری اخلاقی: انتظار نداشته باشید اینجا مشکلاتی که در ایران داشتید براتون اتفاق نیفته، تفاوت تو قسمت آخر داستانه.
دیشب رفتیم فیلم Body of Lies ، انتظار داشتیم همه هموطن ها ریخته باشند اونجا و وقتی که گلشیفته فراهانی ظاهر می شه، با صدای سوت خود سالن را در اختیار بگیرند! ولی باور می کنید توی سالن جمعاً 10 نفر حضور داشتند. اون هم روز سه شنبه که نصف قیمته! بعد این فیلم خشونت بار زوج پشت سرمون، اشتباها فکر کرده بودند که فیلم عاشقانه دیده اند ...، از فیلم نمی گم، چون به هر حال الان DVD ش در اختیار همه هستش احتمالاً.
سینماهای اینجا هم مثل همه کسب و کارهای دیگر حالت زنجیره ای دارد. در کل سه شرکت بزرگ Greater Unionو Hoyts و Village Cinemas کل سینماهای استرالیا رو در دست دارند که دوتای اول هم مال یک شرکت Holding است. توی مرکز خرید Westfield در Hornsby سینمای Greater Union هست. این سینما 9 سالن دارد، سالنی که ما این فیلم رو دیدیم حدوداً 400 نفر ظرفیت داشت، در مورد کیفیت که لازم نیست چیزی بگم. به خاطر تعدد سالن ها، یک فیلم در چند سالن معمولاً به فاصله زمانی کم (یک ربع تا 45 دقیقه) نمایش داده می شود، اگه دیر رسیدید، چیزی رو از دست نمی دهید.
قیمت بلیط 16.5 دلاره که در روز سه شنبه 11 دلار می شه، همراه بلیط می توانید پف فیل نیز بخرید. از طریق سایت Greater Unionنیز می توانید تکه هایی از فیلم ها را مشاهد کرده و بلیط برای سانس مورد نظرتان خریداری کنید. سانس های مخصوص بچه بغل ها چهارشنبه صبح است، که همه کسانی که بچه زیر 5 سال دارند می توانند فقط با خرید بلیط برای خودشان، بدون عذاب وجدان فیلم مورد علاقه شان را در سینما مشاهده نمایند.